نقل قول ها

زائران غریب

زادگان

<hr> مترادف زاغ : زاغج، زاغچه، زغن، غراب، کلاغ، کبود، زاج

مترادف زاغ : زاغج، زاغچه، زغن، غراب، کلاغ، کبود، زاج

زاغ

زامبیا

<hr> مترادف زاهد : باتقوا، پارسا، پرهیزگار، عابد، متشرع، متعبد، متقی، معتکف، ناسک <hr> متضاد زاهد : بی تقوا <hr> برابر پارسی : پارسا، پرهیزکار

مترادف زاهد : باتقوا، پارسا، پرهیزگار، عابد، متشرع، متعبد، متقی، معتکف، ناسک متضاد زاهد : بی تقوا برابر پارسی : پارسا، پرهیزکار

زاهد

زاهدان

زاهی وهبی

<hr> مترادف زبان : لسان، کلام، لهجه، اصطلاح

مترادف زبان : لسان، کلام، لهجه، اصطلاح

زبان

زبان اذری

زبان اسپانیایی

زبان انگلیسی

زبان روسی

زبان عربی

زبان فارسی

زبان فرانسوی

زبان لاتین

زبان مادری

زبل خان

زبیده جهانگیری

زبیده خانم

<hr> مترادف زربفت : زرباف، زربافت، زردوز، زرکش، زری، زری دوز

مترادف زربفت : زرباف، زربافت، زردوز، زرکش، زری، زری دوز

زربفت

زرتشت

زردشت هوش ور

زرکوب تبریزی

زعفرانی رنگش کن

زلاتان ابراهیموویچ

زلدا فیتزجرالد

زلمی رسول

<hr> مترادف زمان : دوران، روزگار، زمانه، دوره، عصر، عهد، فصل، موسم، نوبت، هنگام، فرصت، مجال، وقت، مدت، موعد

مترادف زمان : دوران، روزگار، زمانه، دوره، عصر، عهد، فصل، موسم، نوبت، هنگام، فرصت، مجال، وقت، مدت، موعد

زمان

زمان بندی بد

<hr> مترادف زمانه : جهان، دنیا، دهر، گیتی، دوران، روزگار، دوره، زمان، عصر، عهد، آفت

مترادف زمانه : جهان، دنیا، دهر، گیتی، دوران، روزگار، دوره، زمان، عصر، عهد، آفت

زمانه

<hr> مترادف زمزمه : پچ پچ، ترنم، درگوشی، نجوا، سرود، نغمه <hr> برابر پارسی : سخن زیرلب

مترادف زمزمه : پچ پچ، ترنم، درگوشی، نجوا، سرود، نغمه برابر پارسی : سخن زیرلب

زمزمه

<hr> مترادف زمستان : شتا

زمستان

<hr> مترادف زمین : ارض، اقلیم، بوم، سرزمین، مرزوبوم، حد، مرز، تراب، ثری، خاک، گل، بر، خشکی، ملک

مترادف زمین : ارض، اقلیم، بوم، سرزمین، مرزوبوم، حد، مرز، تراب، ثری، خاک، گل، بر، خشکی، ملک

زمین

زمین انسان ها

زمین لرزه

زمین لرزه رودبار و منجیل

<hr> مترادف زن : امراء، نسا، بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر، پردگی، مستوره <hr> متضاد زن : مرد، همسر

مترادف زن : امراء، نسا، بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر، پردگی، مستوره متضاد زن : مرد، همسر

واژه های حرف "ز" - نقل قول ها