صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "غ" - واژه نامه بختیاریکا
غار
غار شه
غارت
غارت شده
غارت وارت
غارت کردن
غارته
غارتگر
غافل نکردن
غافلگیر
غافلگیر کردن
غالب
غالبی
غایب
غایبی که می اید
غبار
غبغب
غده لوبیا شکل زیر پوست
غده ٔ سرطانی
غذا
غذا درست کردن
غذا دهی
غذامزد
غذای بی دندانگان
غذای تشییع کنندگان
غذای جشن عروسی
غذای حاضری و غیر پختنی
غذای مراسم
غذای مرکب از حبوبات
غر زدن
غران
غربال گر
غربت
غربتی
غرش
غرغرو
غرنده
غره
غروب
غروب کردن
غرولند
غریب
غریب وند
غریبه
غریبی
غریدن
غریدن و پریدن
غریو زا
بیشتر