صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ل" - اصطلاحات
لاس خشکه زدن
لال مانی یا لالمانی یا لالمونی گرفتن
لام تا کام صحبت نکردن
لاو انداختن
لاو ترکاندن
لاپایی درکردن
لای سبیل یا لاسبیلی درکردن یا زیر سبیل یا زیرسبیلی درکردن
لای چیزی را درز گرفتن
لایی کشیدن
لب ولوچه ی اویزان
لب چشمه می روم خشکه می شه
لبگند
لج کردن یا لج رفتن
لفت و لعاب دادن
لق لقه زبان
لقمه را باید به اندازه دهان برداشت
لقمه را دور سر چرخاندن
لنگ انداختن
لولهنگ یا لولنگ کسی اب برداشتن یا گرفتن
لولو سر خرمن
لی لی به لالای کسی گذاشتن
لی لی به لالای کسی گذاشتن یا الی به لی لی کسی گذاشتن
لیلی زن بود با مرد