صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ی" - اصطلاحات
یا زنگی زنگ یا رومی روم
یا نصیب و یا قسمت
یول
یک اب یا ابی هم روی چیزی خوردن
یک اشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه
یک الف بچه
یک بار جستی ملخک دوبار جستی ملخک اخر به دستی ملخک
یک تخته ش کمه
یک تخته ی کسی کم بودن
یک تیر و دو نشان
یک جا ی کار لنگیدن
یک خوبی می مونه یک بدی
یک دست صدا ندارد
یک دل نه صد دل عاشق شدن
یک ده اباد به از صد شهر خراب
یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند بیرون بیاورند
یک روده راست تو شکمش نیست
یک روده ی راست در یا توی شکم یا دل کسی نبودن یا پیدا نشدن
یک روزی می دهد یک روزی هم می گیرد
یک سر داره هزار سودا
یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم
یک سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می خوره تا پایین بیاد
یک شبه مهمان صد ساله دعاگو
یک لاقبا
یک لب و هزار خنده
یک لحظه نادانی یک عمر پشیمانی
یک من رفتم صد من برگشتم
یک من ماست چقدر کره می ده
یک من ماست چه قدر کرده دارد یا می دهد
یک نه بگو نه ماه به دل نکش
یک نون بخور صد نون خیر کن
یک وقت از سوراخ تو می ره یک وقت از دروازه تو نمی ره
یک کلاغ چهل کلاغ
یک گوشش دره یک گوشش دروازه
یکه یالقوز
یکی به نعل می زنه یکی به میخ
یکی را تو ده را نمی دادند سراغ خانه کد خدا را می گرفت
یکی کمه دوتا غمه سه تا که شد خاطر جمعه
یکی یک دونه خلو دیوونه