صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "پ" - گویش اصفهانی
پا
پاتیل مسی
پارسال
پاره
پاره کردن
پارو
پارچه
پارچهفروش
پاشنه پا
پالان
پالتو
پالتوی نمدی
پانزده
پانصد
پاچه شلوار
پایه
پاییز
پایین
پتو
پتک
پخت
پختن
پخته
پدر
پدربزرگ
پدرزن
پدرشوهر
پر
پر سیاوشان
پر کردن
پررو
پراند
پراندن
پرتقال
پرتگاه
پرز
پرستو
پرنده
پرواز کردن
پروانه
پری
پرید
پریدن
پریروز
پریشب
پسفردا
پسپریروز
پسپریشب
بیشتر