صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "چ" - گویش اصفهانی
چادر
چاروادار
چارپا
چارپایه(کرسی)
چارچوب در
چاق
چاقو
چانه
چاه
چای
چرا
چرا امروز به مدرسه نرفتی؟
چراغ کنار دیوار است (= قرار دارد).
چراغقوه
چراغزنبوری(توری)
چراغموشی
چراغنفتی(فانوس)
چراند
چراندن
چرب
چرخنخریسی
چرخه
چرخچاه
چرم
چروک
چرک زخم
چرک گوش
چرک گوشه چشم
چرید
چریدن
چس
چسباند
چسباندن
چسبید
چسبیدن
چشم
چشمغره
چشمه
چشید
چشیدن
چطور او را نمیشناسی(اش) !؟
چغندر
چقدر
چقدر پول با خودت آوردهای؟
چلاند
چلاندن
چله
چماق
بیشتر