صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ض" - مترادف و متضاد
ضابط
ضابط شهربانی
ضابط صلحیه
ضابطه
ضابطه سازی
ضابطین شهربانی
ضارب
ضال
ضامن
ضامن دادن
ضامن دار
ضامن دار کردن
ضامن سپردن
ضامن و متعهد
ضامن پارو
ضامن چرخ دنده
ضامنی کردن
ضایع
ضایع شدن
ضایع کردن
ضایع یا محو کردن
ضایعات
ضایعات غله
ضایعات پنبه
ضایعسازی
ضایعه
ضباط
ضبط
ضبط اسناد و اوراق بایگانی
ضبط شدن
ضبط شده
ضبط صدا
ضبط صوت
ضبط مال دیگری
ضبط کردن
ضبط کننده
ضبط کننده قابض
ضجر
ضجرت
ضجه
ضجه و زاری کردن
ضجور
ضجیع
ضخامت
ضخیم
ضخیم ساز
ضخیم کردن
ضد
بیشتر