صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "خ" - فارسی به عربی
خاءن
خاءنانه
خاتم
خاتمه
خاتمه داد
خاتمه دادن
خاتمه یافت به
خاتمه یافتن
خاتمه یافتن(جلسه)
خاج
خاخام
خادم
خادم کلیسا
خادمه
خادمه ء میخانه
خار
خار مانند
خاراندن
خاربست درست کردن
خاربن
خارج
خارج از
خارج از حدود
خارج از دسترس
خارج از رسم
خارج از سلک روحانیت
خارج از قلمرو چیزی
خارج از منزل
خارج از منطق
خارج از نزاکت
خارج از کشور
خارج شدن
خارج قسمت
خارج مملکتی
خارج کردن
خارجی
خاردار
خاردار کردن
خاردارکردن
خارستان تیغستان
خارش
خارش دار
خارش کردن
خارق العاده
خارپشت کوهی
خارپشته
خاریدن
خازن
بیشتر