مترادف عائله : اولاد، عیال، خانواده
برابر پارسی : خانواده
wife(and children), family
dependent
خانواده , صميمي , اهل بيت , مستخدمين خانه , خانگي
اولاد، عیال، خانواده
عائلة. [ ءِ ل َ ] (ع ص ، اِ) سیرت دشوار. (منتهی الارب ). || (از: عیل ) عائلة الرجل ، اهل بیت او. عَیِّل . در اقرب الموارد آرد: و قیاساًدرست است ولکن برنخوردم بدان . (از اقرب الموارد).
عایلة. [ ی ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث عایل .