معنی اصطلاح -> مار خوردن و افعی / اژدها شدن
در اثر سختی کشیدن یا اندوختن تجربه های زیاد، زرنگ / حیله گر شدن
مثال:
- او از سی سال پیش به کار وکالت دادگستری اشتغال دارد و روی همه نوع پرونده ای کار کرده است. در یک کلام: آنقدر مار خورده تا افعی شده است.
- به ظاهر مظلومش نگاه نکن، از اون مارخورده افعی شده هاست. تا سرتو بچرخونی برات می زنه.
در اثر سختی کشیدن یا اندوختن تجربه های زیاد، زرنگ / حیله گر شدن
مثال:
- او از سی سال پیش به کار وکالت دادگستری اشتغال دارد و روی همه نوع پرونده ای کار کرده است. در یک کلام: آنقدر مار خورده تا افعی شده است.
- به ظاهر مظلومش نگاه نکن، از اون مارخورده افعی شده هاست. تا سرتو بچرخونی برات می زنه.