وثیقه، جایزه، انعام، حق العمل، حق بیمه، پاداش عمل، پاداش نیکو، صرف برات، حق صرافی
پاداش نیکو
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
پاداش نیک ثواب
لغت نامه دهخدا
پاداش نیکو. [ ش ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پاداش نیک. ثواب :
به پاداش نیکو فزایش کنیم
بر این پیشدستی ستایش کنیم.
به پاداش نیکو فزایش کنیم
بر این پیشدستی ستایش کنیم.
فردوسی.
و رجوع به پاداش شود.کلمات دیگر: