کلمه جو
صفحه اصلی

کامیون


مترادف کامیون : اتومبیل، تریلی، خودرو، کامانکار، ماشین، موتور

برابر پارسی : باری

فارسی به انگلیسی

lorry, truck

فارسی به عربی

شاحنة

مترادف و متضاد

camion (اسم)
کامیون، گاری کوتاه بی لبه، واگن روباز

truck (اسم)
کامیون، واگن روباز، مبادله، بارکش، معامله خرده ریز، چرخ باربری

lorry (اسم)
کامیون، بارکش، ماشین باری

اتومبیل، تریلی، خودرو، کامانکار، ماشین، موتور


فرهنگ فارسی

اتومبیل بزرگ که برای حمل ونقل باربکارمیرودومیزان بارگیری آن ازیک تن ونیم تجاوزمیکند
( اسم ) اتومبیل بزرگ برای حمل و نقل بار اتومبیل باری .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) اتومبیل بزرگ که برای حمل و نقل بار به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

کامیون. [ ی ُ] ( فرانسوی ، اِ ) اتومبیل بزرگ بارکشی. این لفظ فرانسوی است. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

خودرو بزرگ مخصوص حمل و نقل با قسمتی برای حمل بار که ثابت است.

دانشنامه عمومی

کامیون، یکی از وسایل نقلیه موتوری باری است که قسمت بارگیر آن به صورت پیوسته به کشنده متصل است. از کامیون بیش تر برای حمل کالا و مواد سنگین استفاده می شود و به عنوان ماشین آتش نشانی نیز استفاده می شود. کامیون ها ظرفیت حمل ۶ تن بار یا بیش تر را دارند.
کامیونت (خاور):کامیون هایی کوچک و کمی بزرگتر از وانت که دارای دومحور و شش چرخ هستند، می توان گفت میزان بارگیری آنها از سه تا هشت تن است.
کامیون دارای انواع گوناگونی است. این دسته از خودروهای سنگین عموماً برای رانندگی نیاز به گواهینامه بالای شش تن دارند
مثال: ایسوزو ۶ تن
نکته: برای راندن وسایل نقلیه باری تا شش تن پایه دو کفایت می کند ولی از شش تن به بالا داشتن پایه یک برای راندن ضروری است

فرهنگ فارسی ساره

بار


پیشنهاد کاربران

کامیون در زبان لهستانی به معنی سنگ ( Kamienie ) هست . احتمالا کامیون را به این خاطر به این نام نامیده اند که سنگ ها را در معادن جابجا می کرده است .
فرانسوی ها به سنگ پیریز ( Pierres ) می گویند .


کلمات دیگر: