کلمه جو
صفحه اصلی

اختلاس


مترادف اختلاس : حیف ومیل، دزدی، دزدیدن، دزدی کردن، ربایش، ربودن، سرقت

فارسی به انگلیسی

defalcation, embezzlement, expropriation, graft, jobbery, misappropriation, peculation

embezzlement, pilfer, peculation, misappropriation


فارسی به عربی

اختلاس , فساد

عربی به فارسی

اختلا س , دزدي , حيف وميل


مترادف و متضاد

abstraction (اسم)
ربایش، انتزاع، تجرید، تجرد، چکیدگی، اختلاس، دزدی، براهنگ، بی خبری از کیفیات واقعی و ظاهری

embezzlement (اسم)
اختلاس، دزدی، حیف و میل

graft (اسم)
اختلاس، سوء استفاده، پیوند، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی

defalcation (اسم)
اختلاس، دستبرد

malversation (اسم)
اختلاس، خیانت در امانت، تقلب، دغل بازی

peculation (اسم)
اختلاس، دزدی، حیف و میل

حیف‌ومیل، دزدی، دزدیدن، دزدی کردن، ربایش، ربودن، سرقت


فرهنگ فارسی

ربودن، زود ربودن، دزدیدن، پولی راپنهانی ازصندوق بنگاه یاادارهای برداشتن

دزدی، ربایش


جملات نمونه

علی را به جرم اختلاس زندانی کردند

Ali was imprisoned on charge of embezzlement


فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ربودن . ۲ - دزدیدن . ۳ - سوءاستفادة مالی توسط شخصِ مسئول .

لغت نامه دهخدا

اختلاس. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ربودن. ( تاج المصادر بیهقی ). مخالسه. تخلس. ( زوزنی ). || زود ربودن. سلب کردن. || مؤلف آنندراج آرد: فی الاصطلاح ، ادا کردن است معانی مدح ( را ) در غزل و یا برعکس. مثال اول ، میرزا صائب گوید:
خاکدان دهر مفلس بود از نقد مراد
دستهابر هم زدی دریا و کان آمد پدید.
مثال دوم ، طالب آملی در تعریف اسپ گوید:
در شکیلش پا بسان ساق خلخال آشنا
در جدارش دست همچون ساعد دستینه دار.
شکیل رسن اسب را گویند. ( از مطلعالسعدین و منتهی الارب ). وصاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اختلاس بمعنی ربودن است. و آن چنان باشد که معنی غزل بمدح آورند. و یا معنی مدح بغزل آورند. مثال اول ، مصرع :
رُمح تو راست چون قدِ زیبای دلبران.
مثال دوم ، مصرع :
همی از راستی قدّت برُمح شاه دین ماند.
کذا فی جامعالصنایع. و اختلاس نزد قاریان ، ترک تکمیل حرکت را گویند. کما فی شرح الشاطبی. || ( اصطلاح تجوید ) یکی از اقسام وقف است که در موقع وقف دو ثلث حرکة حرف موقوف علیه تلفظ شود. || ( اصطلاح فقه ) مالی را از محل غیر حرز و بطور مخفی ربودن و آن با سرقت فرق دارد. ابوسالم السلولی ، قال : کنت عندالحسن بن علی جالساً اذا اتی بشاب فقیل انه سرق فقال له الحسن هل اختلسته قال بل سرقته قال اذهبوا به فاقطعوا . ( الکنی والاسماء للدولابی ). رجوع به مختلس شود.

فرهنگ عمید

۱. (حقوق ) دزدیدن پول مؤسسه یا ادارۀ دولتی.
۲. [قدیمی] غنیمت شمردن.
۳. (ادبی ) بیان کردن معنی مدح در غزل یا معنی غزل در مدح.

دانشنامه عمومی

اختلاس به برداشت غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت انجام می گیرد، گفته می شود. اختلاس گونه ای از کلاه برداری محسوب می شود که بیشتر به صورت برنامه ریزی شده، منظم و پنهان و بدون رضایت و آگاهی دیگران انجام می پذیرد.
فساد سیاسی
مبارزه با فساد
کلاهبرداری
فاضل خداداد - مرتضی رفیقدوست - پیام دانشجو - سلام (روزنامه)
محمدرضا رحیمی
محاکمه غلامحسین کرباسچی
اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی در ایران - امیر منصور آریا (مه آفرید امیرخسروی) - بانک آریا
بیمه ایران
پرونده المکاسب - ناصر واعظ طبسی
موبوتو سسه سوکو
آنچه در اختلاس صورت می گیرد عبارت است از: برداشت مبالغ از محل هایی که مالکان بی اطلاع هستند (مثل حسابهای بانکی راکد یا غیر راکد) و وارد کردن آن در امور سرمایه گذاری؛ که در اکثر موارد افراد اختلاس کننده اصل وجه را به حساب یا محل قبلی برمی گردانند و سود حاصل شده را مالک می شوند.
قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۴/۶/۲۸ مجلس شورای اسلامی و تأیید ۱۳۶۷/۹/۱۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام به این جرم اشاره کرده است.

دانشنامه آزاد فارسی

اِختلاس
تصرف و تصاحب در اموال متعلق به دولت توسط کارمند دولت. به موجب مادۀ ۶ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری مصوبِ ۱۳۶۷ش مجمع تشخیص مصلحت نظام، جُرم اختلاس دارای شرایطی است؛ اولاً، مرتکب باید کارمند رسمی یا غیررسمی ادارات و سازمان ها و شوراها و یا شهرداری ها و مؤسسات و شرکت های دولتی و یا وابسته به دولت و یا نهادهای انقلابی و دیوان محاسبات و مؤسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می شوند و یا دارندگان پایۀ قضایی و به طورکلی قوای سه گانه و نیروهای مسلح باشد و ثانیاً، وجوه یا مطالبات یا حواله ها یا سهام و اسناد و اوراق بهادار یا دیگر اموال متعلق به سازمان های فوق را که به وی سپرده شده است، به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب کرده باشد. مجازات مرتکب اختلاس، برحسب مورد و با توجه به میزان آن، حبس و انفصال موقت یا دائم از خدمات دولتی و استرداد وجه مورد اختلاس و جزای نقدی معادلِ دو برابر آن است. به موجب مادۀ ۹۴ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح در ۱۳۷۱، هر فرد نظامی که وجوه یا مطالبات یا حواله ها یا اسناد و لوازمی را که برحسب وظیفه به او سپرده شده است به نفع خود یا دیگری برداشت یا تصاحب کند، مختلس محسوب و متناسب با میزان اختلاس به حبس و تنزل درجه و یا اخراج از نیروهای مسلح محکوم می شود. علاوه بر آن مرتکب به رد مال مورد اختلاس و پرداخت جزای نقدی معادل دو برابر آن نیز محکوم خواهد شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اختلاس
اختلاس ربودن سریع مال در حال غفلت صاحب آن و یا ربودن آشکار مال را گویند.تفاوت معنای نخست با معنای دوم که به آن استلاب، اختطاف و انتهاب نیز گویند، این است که در معنای دوم بر خلاف معنای اول، سرعت و غفلت شرط نیست، امّا حکم هر دو یکی است که در باب حدود آمده است. رباینده پس از گرفتن مال از او، تعزیر می شود و حدّ دزد و محارب بر او جاری نمی شود.

[ویکی فقه] اختلاس (ابهام زدایی). واژه اختلاس ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اختلاس (حقوق)، تصرف در اموال دولتی (بیت المال)، در جای غیر معین شده به نفع خود یا دیگری• اختلاس (تجوید)، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید به معنای ربودن و طلب شتاب در حرکت هنگام تلفظ حرف
...

[ویکی فقه] اختلاس (تجوید). اختلاص، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید بوده و به معنای ربودن و طلب شتاب در حرکت هنگام تلفظ حرف است.
«اختلاس» به معنای ربودن با شتاب و عجله است و آن ضد اشباع می باشد. و در اصطلاح علم تجوید، ربودن و طلب شتاب در حرکت هنگام تلفظ حرف است. به طوری که نه متحرک و نه ساکن گفته شود. بدین معنی که ربودن یک سوم حرکت ضمه و کسره و باقی گذاردن دو سوم دیگر را در حال وصل، اختلاس می گویند. و در این حالت آن کلمه با صوت و صدای خفی و پنهان ادا می شود که در اختلاف قرائات بکار می رود.
← مثال
ابدال؛ ادغام؛ اخفاء.

[ویکی فقه] اختلاس (حقوق). اختلاس، یعنی تصرف در اموالی دولتی (بیت المال) که بر عهده فرد یا نهادی قرار گرفته بوده، در جای غیر معین شده به نفع خود یا دیگری سوء استفاده کرده است، گویند.
اختلاس ربودن سریع مال در حال غفلت صاحب آن و یا ربودن آشکار مال را گویند. تفاوت معنای نخست با معنای دوم که به آن استلاب، اختطاف و انتهاب نیز گویند، این است که در معنای دوم بر خلاف معنای اول، سرعت و غفلت شرط نیست، امّا حکم هر دو یکی است که در باب حدود آمده است.
حکم مختلس
رباینده پس از گرفتن مال از او، تعزیر می شود و حدّ دزد و محارب بر او جاری نمی شود.
اختلاس در اصطلاح دنیا
کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مقابله با فساد در ماده ۱۷ هرگونه برداشت، استفاده و تصرف غیرمجاز از مال یا وجوه دولتی یا شخصی یا اوراق بهادار و هرچیز دیگر با ارزش توسط مقام دولتی جهت منافع خود یا هر شخص یا هر نهاد دیگری را که بنا به موقعیت شغلی به وی واگذار شده است چنانچه با عمد صورت گرفته باشد تحت عناوین اختلاس Embezzlement Misappropriation و یا Diversion جرم دانسته است.
گستره اختلاس
...

[ویکی فقه] اختلاس (علوم قرآنی). اختلاس، شتاب در تلفظ حرکت یک حرف را می گویند.
«اختلاس» از جمله احکام مربوط به حروف، و مقابل « اشباع »، و در لغت به معنای ربودن با شتاب و عجله ، و در اصطلاح علم تجوید عبارت است از شتاب در تلفظ حرکت یک حرف به گونه ای که آن حرف، نه متحرک تلفظ شود و نه ساکن ؛ یعنی دوسوم حرکت حرف ( ضمه و کسره ) هنگام وصل تلفظ نشود و آن حرف، تنها با یک سوم حرکت خویش تلفظ شود؛ مانند: (فسیکفیکهم الله وهو السمیع العلیم) که ضمه «هاء» در کلمه جلاله «الله» اختلاس می شود.

واژه نامه بختیاریکا

گَچُر

پیشنهاد کاربران

یعنی اینکه با حقه بازی خودتو جا کنی بعد پدر سوخته بشی و مال مردم را بالا بکشی

سپرده دزدی

defraud

بالا کشیدن و هاپولی کردنِ پولی!

سوءاستفادة مالی

بالا کشیدن پول و پَلِه

آمیخته واژه ی �بالا کشیدن� همراه با افزوده ای در پی آن ( بالا کشیدن چیزی ) از آرش های دیگری نیز برخوردار است؛ ولی آن را بگونه ای باریک می توان بجای واژه ی از ریشه عربی �اختلاس� بکار برد ( به واژه نامه ی اینترنتی دهخدا افزوده شد. ۲۳ بهمن ماه ۱۳۹۴ ) .

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۴
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/02/blog - post_56. html


اختلاس:[اصطلاح حقوق] برداشتن مال غیر از راه حذعه

معنی : دزدی - دزدی کردن
همخانواده:مختلس

زدوخورد کردن و چپاول مال
ماشاالله چقدر دوستان واسه این کلمه معنی گذاشتن معلومه همه باهاش آشنا هستن

برداشتن مال غیر از راه حذعه.

دزدی کلان، در پارسی پهلوی تَروف به معنی اختلاس هست و تَروفتن اختلاس کردن

یعنی ناموس خاوری رو نمودن


کلمات دیگر: