کلمه جو
صفحه اصلی

خجول


مترادف خجول : خجالتی، شرم رو، کمرو، محجوب

متضاد خجول : پررو، گستاخ

برابر پارسی : شرمسار، آزرمگین، شرمگین، کمرو

فارسی به انگلیسی

shamefaced, bashful


backward, blusher, coy, retiring, sheepish


عربی به فارسی

خجالتي , کمرو , رموک , ترسو , مواظب , ازمايش , پرتاب , رم کردن , پرت کردن , ازجا پريدن , محجوب


مترادف و متضاد

shy (صفت)
خجل، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، ترسو، رموک

bashful (صفت)
فروتن، خاضع، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، خجالت کش، ترسو، فای

blushful (صفت)
خجول

shamefaced (صفت)
خجول، کمرو، خجالتی، خجالت کش، ترسو

self-conscious (صفت)
خجول، خجالتی، خوداگاه

خجالتی، شرم‌رو، کمرو، محجوب ≠ پررو، گستاخ


فرهنگ فارسی

( صفت ) شرمگین شرم زده شرمسار .

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (ص . ) شرمگین ، شرمنده .

لغت نامه دهخدا

خجول. [ خ َ ] ( از ع ، ص ) شرمگین. شرمگن. شرمسار. آنکه بسیار شرم آورد. شرمناک.

جدول کلمات

شرمسار


کلمات دیگر: