مترادف محقر : پست، حقیر، خفیف، خوار، کوچک، کوتاه، ناچیز
برابر پارسی : کوچک، خُرد، اندک، ناچیز
humble, small, paltry, mean, modest, plain, lowly, poor, dinky, potty, restricted
mean, modest
پست، حقیر، خفیف، خوار
کوچک
کوتاه
ناچیز
۱. پست، حقیر، خفیف، خوار
۲. کوچک
۳. کوتاه
۴. ناچیز
ناچیز، کوچک، حقیر
به خانهی محقر ما خوش آمدید!
welcome to our humble home!
مسعودسعد.
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
سعدی .
سعدی .
حافظ.
مسعودسعد.
خاقانی .
سعدی .
ناصرخسرو.
سعدی .
محقر. [ م ُ ح َق ْ ق ِ ] (ع ص ) ذلیل و خوارکننده . (ناظم الاطباء).