کلمه جو
صفحه اصلی

متصاعد


مترادف متصاعد : بالارونده، فرایاز، صعودکننده

برابر پارسی : فرایاز

فارسی به انگلیسی

ascendant, ascendent


rising, ascending, ascendant, ascendent, soaring, progressing


ascending, rising, progressing, progressive, ascendant, ascendent

مترادف و متضاد

بالارونده، فرایاز، صعودکننده


rising (صفت)
طالع، بالا رونده، متصاعد

ascending (صفت)
صعودی، بالا رونده، صعود کننده، فراز پذیر، فرازی، صاعد، متصاعد

evaporable (صفت)
متصاعد

فرهنگ فارسی

بالارونده، صعود کننده، فراز رو


بالارونده، بربلندی رونده، فرایاز
(اسم ) ۱ - بالا رونده بر بلندی رونده جمع : متصاعدین . ۲ - فرایاز . توضیح در هر تصاعد عددی یا هندسی هر جمله را متصاعد یا فرایاز نامند .

جملات نمونه

دود متصاعد از دودکش بخاری، سفید بود

the smoke rising from the chimney was white


متصاعد کردن

to cause to rise or ascend


فرهنگ معین

(مُ تَ ع ) [ ع . ] (اِفا. ) بالارونده .

لغت نامه دهخدا

متصاعد. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) چیزی دشوار. ( آنندراج ). دشوار و با مشقت. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بالابرآینده. ( غیاث ) ( آنندراج ). فرهنگستان ایران معادل این کلمه را «فرایاز» انتخاب کرده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و تصاعد شود : همواره در مدارج علو و معارج سُمُوّ متصاعد و مترقی باد. ( سند بادنامه ص 216 ). || بلند و بالا و بالا برآمده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || بربلندی رونده. ( آنندراج ) ( غیاث ).

فرهنگ عمید

بالارونده.

فرهنگ فارسی ساره

فرایاز


پیشنهاد کاربران

تولید. مثال: پس از مدتی گازهایی از آن متصاعد می شود یعنی تولید می شود.

متصاعد شده = آزاد شده


کلمات دیگر: