1. I walked around like a zombie for most of the day.
[ترجمه ترگمان]بیشتر روز مثل یک زامبی راه می رفتم
[ترجمه گوگل]برای اکثر روزها مثل زامبی راه می رفتم
2. Without sleep you will become a zombie at work.
[ترجمه ترگمان] بدون خواب تو سر کار یه زامبی میشی
[ترجمه گوگل]بدون خواب شما تبدیل به یک زامبی در محل کار خواهید شد
3. One turns into a zombie in such circumstances.
[ترجمه ترگمان]آدمی در چنین شرایطی به یک زامبی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی یک انسان به یک زامبی تبدیل می شود
4. The old man disappeared out the door, a zombie come and gone.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد از در بیرون رفت، یک زامبی وارد شد و رفت
[ترجمه گوگل]مرد پیرمرد بیرون از خانه بیرون آمد، زامبی آمد و رفته
5. Only a zombie would risk a child's health by refusing to bend a rule.
[ترجمه ترگمان]تنها یک زامبی با امتناع از خم کردن یک قانون، سلامت کودک را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]فقط یک زامبی با رد شدن از قانون، سلامت کودک را ریسک می کند
6. I put up the antenna the zombie watched me from behind his clutter of uncovered food.
[ترجمه ترگمان]من آنتن را کنار گذاشتم، زامبی از پشت توده ای از مواد کشف شده مرا تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]من آنتن را گذاشتم که زامبی ها را از پشت سرش از غذای کشف تماشا کرد
7. You're like a zombie, to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]تو مثل یه زامبی هستی که حقیقت رو بگه
[ترجمه گوگل]شما مثل زامبی هستید، حقیقت را بگویید
8. Terri, in the twilight world of the zombie, was writing the three words over and over again.
[ترجمه ترگمان]تری، در نیمه تاریک پشت زامبی، این سه کلمه را بارها و بارها روی بارها و بارها نوشته بود
[ترجمه گوگل]Terri، در دنیای تاریک زامبی، این سه کلمه را بارها و بارها نوشت
9. Or were they zombie bodies, specially bred and conditioned, and thus essentially unhuman?
[ترجمه ترگمان]یا حتی بدن زامبی ها، به طور خاص تولید کننده و منظم است، و در اصل اساسا unhuman؟
[ترجمه گوگل]یا آیا آنها بدن انسان زامبی بودند، مخصوصا پرورش داده شده و مشروب، و در نتیجه بطور غیرانسانی؟
10. Vologsky was like a zombie, existing on the outermost fringe of sentient life.
[ترجمه ترگمان]Vologsky مانند یک زامبی است که در بیرونی ترین حاشیه زندگی حساس موجود است
[ترجمه گوگل]Vologsky مانند یک زامبی بود، که در حاشیه دور از زندگی زندگی معقول وجود داشت
11. Dead RisingDead. Nazi zombie mode in Call of Duty: World at War.
[ترجمه ترگمان]RisingDead مرده حالت زامبی نازی در ندای وظیفه: جهان در جنگ
[ترجمه گوگل]مرگ مرده حالت زامبی نازی در Call of Duty World در جنگ
12. But instead of being a zombie or a vampire, why not trick or treat dressed-up as Wall Street's most infamous con man.
[ترجمه ترگمان]اما به جای اینکه یک زامبی یا یک خون آشام باشد، چرا که نه کلک و نه با لباس پوشیدن لباس مردانه
[ترجمه گوگل]اما به جای زامبی و یا یک خون آشام، چرا باید فریب ندهید یا لباس پوشیدنی را به عنوان متعصب ترین وال استریت بدانید؟
13. No. Casting Zombie on a Zombified character should cancel the status.
[ترجمه ترگمان]No Zombie در مورد شخصیت zombified باید وضعیت را لغو کند
[ترجمه گوگل]خیر ریخته گری زامبی در شخصیت زامبی باید وضعیت را لغو کند
14. One zombie is let loose into this law - abiding scene to attack everybody.
[ترجمه ترگمان]یک زامبی وارد صحنه - شده تا به همه حمله کنه
[ترجمه گوگل]یک زامبی به این قانون رها شده است - صحنه قابل قبول برای حمله به همه
15. He looked like a zombie the morning after he went out drinking.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، مثل یک زامبی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]بعد از خوردن نوشیدن، او صبح زامبی بود