کلمه جو
صفحه اصلی

baas


(افریقای جنوبی) سیاست تسلط کامل سفیدپوستان بر سیاهان (مقایسه شود با: apartheid)، (افریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)

انگلیسی به فارسی

(آفریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)


باس


انگلیسی به انگلیسی

• master, employer (south africa)

جملات نمونه

1. We heard sheep bleating/baaing in the field.
[ترجمه ترگمان]صدای بع بع گوسفند در زمین را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما بلاتریکس گوسفند / baaing را در این زمینه شنیدیم

2. Designer Maarten Baas adapted his Real Time Analog Digital Clock, originally a museum piece, into a one dollar iPhone app .
[ترجمه ترگمان]طراح Maarten Baas زمان واقعی خود را با ساعت دیجیتال آنالوگ، که در اصل یک موزه بود، به یک app موبایل یک دلاری تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]طراح Maarten Baas ساعت دیجیتال آنالوگ دیجیتال خود را که در اصل یک قطعه موزیک است، به یک برنامه آیفون یک دلار تنظیم کرد

3. Not at all. To be honest, Baas Cogez didn't invite me this year.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه راستش، baas Cogez امسال منو دعوت نکرد
[ترجمه گوگل]اصلا  برای صادق بودن، Baas Cogez من این سال دعوت نکردم

4. Baas Cogez and his family had dinner that evening.
[ترجمه ترگمان]baas Cogez و خانواده اش آن شب شام خوردند
[ترجمه گوگل]باس Cogez و خانواده اش شام در آن شب بود

5. The word boss comes from the Dutch word, baas, meaning master.
[ترجمه ترگمان]واژه رئیس از کلمه هلندی، baas، معنای اصلی می آید
[ترجمه گوگل]رئیس کلمه می آید از کلمه هلندی، باس، معنی استاد

6. Maarten Baas clock - maybe slapping up a sign is more effective than anything else?
[ترجمه ترگمان]Maarten Baas - شاید سیلی زدن به یک نشانه موثرتر از هر چیز دیگری است؟
[ترجمه گوگل]ساعت مارتن باس - شاید نشانه گرفتن از یک اثر بسیار موثرتر از هر چیز دیگری است

7. During oestrus or direct contact, panda show their likes or dislikes, their intimate through different frequencies of clicks, howls, roars, and baas .
[ترجمه ترگمان]در طول oestrus یا ارتباط مستقیم، پاندا شکل آن ها را نشان می دهد، یا بدش می آید، از through مختلف of، زوزه کشان، و baas
[ترجمه گوگل]در طول تماس با تماس مستقیم یا مستقیم، پاندا دوست یا مخالف خود را نشان می دهد، خود را در فرکانس های مختلف از کلیک، صدای جادوگر، رنج و baas

8. Late that afternoon, Jantje, the little Hottentot herd boy, came up to me and handed me a letter, which he said the English baas had left for me.
[ترجمه ترگمان]اواخر آن بعد از ظهر، Jantje، بچه Hottentot little، نزد من آمد و نامه ای به دستم داد که می گفت the انگلیسی برایم باقی مانده
[ترجمه گوگل]آن روز بعد از ظهر، Jantje، پسر کوچولو Hottentot کمی به من آمد و به من نامه ای فرستاد، که او گفت که زبان انگلیسی برای من گذاشت

9. Did you know that the word boss comes from the Dutch word baas, which historically means master?
[ترجمه ترگمان]آیا می دانستید که رئیس کلمه از کلمه هلندی baas، که به طور تاریخی به معنای مسلط شدن است، می آید؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانستید که کلمه رئیس از کلمه هلندی baas آمده است، که به لحاظ تاریخی به معنی استاد است


کلمات دیگر: