کلمه جو
صفحه اصلی

jack frost


هوای سرد، یخبندان، سرما ریزه، بشم، بشمه، لولوی زمستانی، بابایخی

انگلیسی به فارسی

هوای سرد، یخبندان، سرما ریزه، بشم، بشمه


جک فراست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the personification of frost or cold weather.

• cold weather personified, bitter cold

مترادف و متضاد

personification of frost


Synonyms: cold weather, frost, frostwork, touch of frost


جملات نمونه

1. Look what pretty patterns Jack Frost has painted on the windows.
[ترجمه ترگمان]نگاه کنید چه الگوهای زیبایی روی پنجره ها کشیده شده اند
[ترجمه گوگل]نگاه کنید به الگوهای زیبا Jack Frost بر روی ویندوز نقاشی کنید

2. But when Jack Frost steals the sand and three magical shells from the beaches, Joy starts to lose her sparkle. Can Rachel and Kirsty help her bring the magic back to Rainspell Island?
[ترجمه ترگمان]اما وقتی جک Frost شن و سه گلوله جادویی را از ساحل می دزدد، شادی شروع می کند که درخشش خود را از دست بدهد (ریچل)و (کریستی)می توانند به او کمک کنند تا جادو را به جزیره Rainspell برگرداند؟
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که جک فراست دزدی شن و ماسه و سه پوسته جادویی را از سواحل، جوی شروع به از دست دادن جرقه اش می کند آیا راشل و کریستی به او کمک می کنند تا جادو را به جزیره راینزپل بازگردانند؟

3. Jack Frost was threatening to kill the new plants.
[ترجمه ترگمان]جک فراست تهدید کرد که گیاهان جدید را خواهد کشت
[ترجمه گوگل]Jack Frost تهدید کرد تا گیاهان جدید را بکشند

4. Jack Frost made its belated appearance this winter as Shanghai tasted the first bitterness of freezing cold yesterday after a long warm spell.
[ترجمه ترگمان]جک Frost در این زمستان ظاهر شد چون شانگهای اولین تلخی از سرما منجمد را دیروز بعد از یک افسون طولانی گرم چشیده بود
[ترجمه گوگل]جک فروست ظاهر عقب افتاده خود را در این زمستان امتحان کرد چون شانگهای اولین تلخی که روزهای سردی را پس از یک طلسم گرم طولانی تجربه کرد، را تجربه کرد

5. Jack Frost : You're not Santa anymore . You're just a guy who smells like a cookie.
[ترجمه ترگمان]تو دیگه سانتا نیستی تو فقط کسی هستی که بوی کلوچه میده
[ترجمه گوگل]جک فراست: شما سانتا دیگر نیستید شما فقط یک مرد هستید که مانند کوکی بویید

6. Try a festive party drink like a Snowball, Jack Frost Martini or a Blushing Reindeer.
[ترجمه ترگمان]امتحان مهمانی جشن مانند اسنوبال، جک Frost مارتینی و یا a Reindeer را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های حزبی جشن مانند یک گلوله برفی، جک فروت مارتینی یا یک گوزن گوزن را تجربه کنید

7. Annie at Jack Frost.
[ترجمه ترگمان]آنی در جک فراست
[ترجمه گوگل]آنی در جک فراست

8. Ah, the holidays: Chestnuts roasting on an open fire, Jack Frost nipping at your nose . . . and a new HDTV so gorgeous it'll make your obnoxious relatives turn green-eyed with envy.
[ترجمه ترگمان]آه، تعطیلات: Chestnuts مشغول کباب کردن روی یک آتش باز است، جک فراست که نوک بینی شما را نوازش می کند و یک مدل جدید با شکوه آن را تبدیل به حسادت می کند
[ترجمه گوگل]آه، تعطیلات: سیب زمینی سرخ شده بر روی یک آتش باز، Jack Frost در بینی تکان خورد و یک تلویزیون جدید HD بسیار زرق و برق دار است که باعث می شود که خویشاوندان عذاب آور شما با حسادت سبز شوند

9. As always, Dylan served as his own producer, working under the pseudonym Jack Frost.
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه، دیلن به عنوان تهیه کننده خودش کار می کرد و تحت نام مستعار جک فراست کار می کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که همیشه، دیلن به عنوان تولید کننده خود خدمت می کرد، تحت نام مستعار جک فراست کار می کرد

10. Along with Doodle the rooster and his magical feathers, they bring all of the weather to Fairyland. But when evil Jack Frost and his goblins steal the feathers, the weather turns wacky.
[ترجمه ترگمان]همراه با خروس سیاه و پره ای جادویی او همه آب و هوا را به Fairyland می آورند اما وقتی جک فراست و جن او پرها را بدزدند، هوا گیج می شود
[ترجمه گوگل]همراه با دودل خروس و پرهای جادویی او، همه آب و هوا را به Fairyland می رسانند اما زمانی که بد جک فروت و اوج های خود را سرقت پر، آب و هوا تبدیل حیرت انگیز است

11. The magical forest creatures that find him discover to their surprise that everything he touches turns ice-cold, and so they name him Jack Frost .
[ترجمه ترگمان]موجودات جادویی که او را پیدا می کنند تا از تعجب خود پی ببرند که هر چیزی که لمس می کند یخ سرد می شود، و بنابراین نام او جک فراست است
[ترجمه گوگل]موجودات جنگل جادویی که او را پیدا می کنند شگفت انگیز را کشف می کنند که همه چیز او را لمس می کند یخ سرد و به همین ترتیب او را Jack Frost نامید


کلمات دیگر: