کلمه جو
صفحه اصلی

obfuscate


معنی : گیج کردن، مبهم و تاریک کردن
معانی دیگر : ابرآلود کردن، گرفته کردن، تیره و تار کردن، نا هویدا کردن، نا مشخص کردن، مبهم کردن، سر در گم کردن، هاج و واج کردن

انگلیسی به فارسی

گیج کردن، مبهم و تاریک کردن


مبهم، مبهم و تاریک کردن، گیج کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: obfuscates, obfuscating, obfuscated
مشتقات: obfuscatory (adj.), obfuscation (n.)
(1) تعریف: to make (something) seem or be difficult to understand; obscure or darken.
مترادف: becloud, confuse, obscure
متضاد: clarify, explain
مشابه: befog, blur, cloud, darken, eclipse, fog, garble, muddle, muddy, shroud

- The meaning of the proposed amendment was obfuscated by bureaucratic language.
[ترجمه ترگمان] مفهوم اصلاح پیشنهادی توسط زبان بروکراتیک تایید شد
[ترجمه گوگل] معنای اصلاحیه پیشنهاد شده توسط زبان بوروکراتیک مبهوت شد

(2) تعریف: to baffle or confuse (a person).
مترادف: baffle, confound, confuse
مشابه: befuddle, bewilder, fluster, fog, muddle, mystify, nonplus, perplex, puzzle

• confuse; muddle; obscure

مترادف و متضاد

گیج کردن (فعل)
fluster, confuse, incommode, stun, addle, knock down, confound, distract, befuddle, stupefy, astonish, flummox, daze, flabbergast, bewilder, perplex, befog, besot, bemuse, muddle, fuzz, fox, petrify, fuddle, obfuscate, stump

مبهم و تاریک کردن (فعل)
obfuscate

confuse


Synonyms: baffle, becloud, befuddle, bewilder, cloud, complicate, conceal, confound, darken, fog, fuddle, muddle, obscure, perplex, puzzle, rattle


جملات نمونه

1. don't obfuscate the main issue by giving unimportant details
مطلب اصلی را با آوردن جزئیات کم اهمیت مبهم نکن.

2. to obfuscate one's reader
خواننده ی خود را دچار سر در گمی کردن

3. She was criticized for using arguments that obfuscated the main issue.
[ترجمه ترگمان]او بخاطر استفاده از استدلال هایی مورد انتقاد قرار گرفت که مساله اصلی را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]او برای استفاده از استدلالهایی که موضوع اصلی را مسدود کرده بود مورد انتقاد قرار گرفت

4. They are obfuscating the issue, as only insurance companies can.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان تنها شرکت های بیمه می توانند این مساله را مطرح کنند
[ترجمه گوگل]آنها موضوع را مسدود می کنند، چرا که فقط شرکت های بیمه می توانند

5. The writer often obfuscates the real issues with petty details.
[ترجمه ترگمان]نویسنده اغلب مسائل واقعی را با جزئیات کوچک حل می کند
[ترجمه گوگل]نویسندگان اغلب مسائل واقعی را با جزئیات جزئی مسدود می کنند

6. He obfuscated the problem we argued.
[ترجمه ترگمان]او مشکل را حل کرد
[ترجمه گوگل]او مشکل ما را مورد بحث قرار داد

7. This ambiguity obfuscates the distinct voices of Proust's text and de Man's and divides the responsibility for the proposition.
[ترجمه ترگمان]این ابهام صداهای متمایز متن پروست و de را از بین می برد و مسیولیت این پیشنهاد را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]این ابهام، صداهای مجزا متن پروست و دیوان را مسخره می کند و مسئولیت این گزاره را تقسیم می کند

8. Comedy obtrudes too to obfuscate matters still further.
[ترجمه ترگمان]کمدی obtrudes نیز برای حل مسائل بیشتر اهمیت داشت
[ترجمه گوگل]کمدی هم برای جلوگیری از مسائل هنوز هم مجبور است

9. An overview of the usual objectives should not obfuscate their interdependence, their interaction, nor the possible conflicts that may exist among them.
[ترجمه ترگمان]یک مرور کلی از اهداف معمول نباید وابستگی متقابل آن ها، تعامل آن ها، و یا اختلافات احتمالی که ممکن است در بین آن ها وجود داشته باشد را نشان ندهند
[ترجمه گوگل]یک مرور کلی از اهداف معمول نباید وابستگی متقابل آنها، تعاملات آنها، و همچنین اختلافات احتمالی که ممکن است در میان آنها وجود داشته باشد، را مختل نکنند

10. Why? Because error handling should not obfuscate the logic of the code.
[ترجمه ترگمان]چرا؟ از آنجا که کنترل خطا باید منطق کد را تحت تاثیر قرار ندهد
[ترجمه گوگل]چرا؟ از آنجا که خطایابی نباید منطق کد را مختل کند

11. You will not delete, alter, or obfuscate any proprietary legends relating to the Image, and each use will be accompanied by the applicable proprietary attribution shown next to the Image.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید هیچ گونه افسانه اختصاصی مربوط به تصویر را حذف، تغییر دهید یا تغییر دهید، و هر کاربرد با اسناد اختصاصی قابل اجرا که در کنار تصویر نشان داده شده، همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]شما هر گونه افسانه های اختصاصی مرتبط با تصویر را حذف، تغییر یا سوء استفاده نخواهید کرد، و هر استفاده با علامت اختصاصی قابل اجرا در کنار تصویر نشان داده می شود

12. What if we obfuscate the application flow too using the "Control Flow Obfuscation" feature in Dotfuscator?
[ترجمه ترگمان]اگر جریان برنامه را بیش از حد با استفاده از ویژگی \"کنترل جریان کنترل\" در Dotfuscator بررسی کنیم چه؟
[ترجمه گوگل]اگر ما جریان برنامه را با استفاده از قابلیت کنترل Flow Obfuscation در Dotfuscator غلبه کنیم؟

13. Macdonald accepted that such information could be used to manipulate, to obfuscate, and to mislead.
[ترجمه ترگمان]مکدونالد قبول کرد که چنین اطلاعاتی می تواند برای دستکاری، to، و گمراه کردن استفاده شود
[ترجمه گوگل]مکدونالد پذیرفته است که چنین اطلاعاتی میتواند برای دستکاری، سوءاستفاده و گمراه کردن مورد استفاده قرار گیرد

14. Ideology, the ideas which rationalize a person's class interests, obfuscates scientific analysis.
[ترجمه ترگمان]ایدیولوژی، ایده هایی که علایق گروهی فرد را توجیه می کنند، تحلیل علمی obfuscates
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی، ایده هایی که منافع طبقاتی شخص را منطقی می سازد، تحلیل علمی را مختل می کند

Don't obfuscate the main issue by giving unimportant details.

مطلب اصلی را با آوردن جزئیات کم‌اهمیت مبهم نکن.


to obfuscate one's reader

خواننده‌ی خود را دچار سردرگمی کردن


پیشنهاد کاربران

در ابهام فرو بردن

مبهم. غیر واضح

گمراه کردن

گمراه کننده


کلمات دیگر: