1. the radio is kaput
رادیو خراب است.
2. "What's happened to your car?"—-"It's kaput. "
[ترجمه ترگمان]\"چه اتفاقی برای car افتاد؟\" \"- -\" It \" است
[ترجمه گوگل]'چه اتفاقی برای ماشین شما افتاده است؟' - 'این کاپوت است '
3. The car's kaput we'll have to walk.
[ترجمه ترگمان]The خراب شده ما باید قدم بزنیم
[ترجمه گوگل]کاپوت ماشین ما باید پیاده روی کنیم
4. He finally admitted that his film career was kaput.
[ترجمه ترگمان]او در نهایت اقرار کرد که حرفه his kaput بوده است
[ترجمه گوگل]او سرانجام به این نتیجه رسید که کار فیلم او کاپوت است
5. The TV's gone kaput .
[ترجمه ترگمان] تلویزیون خراب شده
[ترجمه گوگل]تلویزیون کابوس رفته است
6. All three phones were kaput.
[ترجمه ترگمان]هر سه تلفن از هم جدا شده بودند
[ترجمه گوگل]همه سه گوشی کابوت بود
7. This battle must be kaput.
[ترجمه ترگمان]این جنگ باید شکست خورده باشد
[ترجمه گوگل]این نبرد باید کاپوت باشد
8. That is because the mess has revealed a far deeper problem: their business model is kaput.
[ترجمه ترگمان]علت آن این است که آشفتگی یک مشکل بسیار عمیق تر را آشکار کرده است: مدل کسبوکار آن ها kaput است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که ظروف سرباز یا مسافر یک مسئله بسیار جدی را نشان داده اند: مدل کسب و کارشان کاپوت است