1. A bad padlock invites a picklock.
[ترجمه ترگمان]یک غل و زنجیر بد، یک picklock را دعوت می کند
[ترجمه گوگل]یک قفل بد یک پیکتک را دعوت می کند
2. They had put a padlock on the door of his flat.
[ترجمه ترگمان]آن ها قفل در آپارتمان او قفل کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک قفل در درب تختش گذاشتند
3. I saw him padlock the rickety door behind us.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که در rickety پشت سر ما قفل بود
[ترجمه گوگل]من او را دیدم او را قفل درب rickety پشت ما
4. Wedlock is a padlock.
[ترجمه ترگمان] wedlock یه padlock
[ترجمه گوگل]Wedlock یک قفل است
5. The gates were locked with a padlock and a heavy steel chain.
[ترجمه ترگمان]درها با قفل بسته و زنجیر فولادی محکم بسته شده بودند
[ترجمه گوگل]دروازه ها با قفل و یک زنجیر فولادی سنگین قفل شدند
6. He hacked the padlock off the door.
[ترجمه ترگمان] قفل در رو هک کرد
[ترجمه گوگل]او قفل قفل را از درب باز کرد
7. The old padlock was red with rust.
[ترجمه ترگمان]The قدیمی با زنگ آهن قرمز شده بود
[ترجمه گوگل]قفل قدیمی با زنگ زده بود
8. He undid the padlock and eased back the lid.
[ترجمه ترگمان]قفل در را باز کرد و در را باز کرد
[ترجمه گوگل]او کلید قفل را باز کرد و درب را باز کرد
9. The creak and click of door and padlock roused Midnight.
[ترجمه ترگمان]صدای غژغژ و بسته شدن در و قفل در نیمه شب را بیدار کرد
[ترجمه گوگل]خندیدن و کلیک روی درب و قفل، نیمه شب را خاموش کرد
10. Norman's hand hovered over the padlock.
[ترجمه ترگمان]دست نورمن در بالای قفل بود
[ترجمه گوگل]دستان نورمن روی قفل قرار داشت
11. Look for a locked padlock on the status bar at the bottom of your screen.
[ترجمه ترگمان]دنبال یه قفل قفل شده روی بار در پایین صفحه هات بگرد
[ترجمه گوگل]برای قفل قفل شده در نوار وضعیت در پایین صفحه خود نگاه کنید
12. A padlock on gates leading into the station from Eversholt Street had been cut in advance.
[ترجمه ترگمان]یک قفلی روی گیتس که از خیابان Eversholt به ایستگاه راه آهن منتهی می شد مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]قفل در دروازه های منتهی به ایستگاه از خیابان Eversholt پیش از آن بریده شده است
13. I've had to get a padlock to lock it away.
[ترجمه ترگمان]باید یک قفل در کنم تا آن را قفل کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم یک قفل قفل کنم تا آن را قفل کنم
14. He spun the dial on the padlock right, then left, then right again.
[ترجمه ترگمان]کلید قفل در قفل را چرخاند، سپس رفت، و بعد دوباره
[ترجمه گوگل]او شماره گیری را روی قفل درست کرد، سپس سمت چپ، سپس دوباره راست کرد