کلمه جو
صفحه اصلی

abatement


معنی : کاهش، جلو گیری، تنزل، تخفیف
معانی دیگر : فروکش، تسکین، مبلغ کاسته شده، (حقوق) خاتمه ی دعوی یا مزاحمت، تخ‹فیف، غصب

انگلیسی به فارسی

کاهش، تخفیف، فروکش، جلوگیری، غصب


کمبود، کاهش، جلو گیری، تنزل، تخفيف


انگلیسی به انگلیسی

• decrease, reduction, lessening, subsiding; suppression, annulment (law)
abatement is a reduction in the strength or power of something; a formal word.

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of lessening or reducing, or the condition of being lessened or reduced.
مشابه: decrease, letup, moderation

(2) تعریف: the ending or suppression of a lawsuit, a nuisance, or the like.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] کاهش، تنزل، رفع، تخفیف
[خاک شناسی] کاهش آلودگی

مترادف و متضاد

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

جلوگیری (اسم)
abatement, curb, prevention, snub, countercheck, suppression, restraint, interdict, obstruction, blockage, restriction, preservation, interdiction, debarment, forbiddance, interception, stoppage

تنزل (اسم)
abatement, degradation, decay, depreciation, depression, decadence, setback

تخفیف (اسم)
discount, abatement, cut, remission, damping, alleviation, rebate, relaxation, assuagement, refraction

lessening


Synonyms: decrease, decline, discount, reduction


جملات نمونه

1. the abatement of mutual hatred
کاهش انزجار متقابل

2. The main obstacle to the widespread use of abatement techniques is the significant and variable national costs which are incurred.
[ترجمه ترگمان]مانع اصلی برای استفاده گسترده از تکنیک های تخفیف کاهش قابل توجه و متغیر هزینه ملی است که متحمل شده اند
[ترجمه گوگل]مانع اصلی استفاده گسترده از تکنیک های تخریب، هزینه های قابل توجه و متغیر ملی است که متحمل شده اند

3. Initially, the Government accepted that the 5 percent abatement would also be lifted from other short-term benefits when these became taxable.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، دولت قبول کرد که کاهش ۵ درصد تخفیف همچنین از مزایای کوتاه مدت دیگری که مشمول مالیات می شوند حذف خواهد شد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، دولت پذیرفته بود که کاهش 5 درصدی نیز از سایر مزایای کوتاه مدت زمانی که این مالیات پرداخت می شود، لغو شود

4. But they are no longer insisting that carbon abatement is none of their affair.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها دیگر اصرار ندارند که کاهش کربن ربطی به موضوع آن ها نداشته باشد
[ترجمه گوگل]اما آنها دیگر اصرار ندارند که کاهش کربن هیچ یک از امور آنها باشد

5. For bank system abatement peripheral environment influence.
[ترجمه ترگمان]برای کاهش نفوذ محیطی محیطی برای سیستم بانکی
[ترجمه گوگل]برای سیستم بانکی کاهش محیط محیطی نفوذ می کند

6. A bag filter for dust abatement at the discharge point should be provided.
[ترجمه ترگمان]یک فیلتر کیفی برای کاهش گرد و غبار در نقطه تخلیه باید ارایه شود
[ترجمه گوگل]فیلتر کیسه ای برای تخلیه گرد و غبار در نقطه تخلیه باید ارائه شود

7. Conclusion The monitoring and noise - abatement measures in ICU are necessary and effective.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری معیارهای کنترل و کاهش خطر در ICU، ضروری و موثر هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اقدامات کاهش و نظارت بر سر و صدا در بخش مراقبت های ویژه ضروری و موثر است

8. Form 843 Tax Abatement – The tax abatement strategy is very creative.
[ترجمه ترگمان]فرم ۸۴۳ Abatement مالیات - استراتژی کاهش مالیات بسیار خلاقانه است
[ترجمه گوگل]فرم 843 کاهش مالیات - استراتژی کاهش مالیات بسیار خلاق است

9. Moreover, the abatement of a transverse pressure gradient will be beneficial for decreasing transverse flow losses.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کاهش شیب فشار عرضی برای کاهش تلفات جریان عرضی نیز مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کاهش یک گرادینت فشار عرضی برای کاهش ضریب جریان عرضی سودمند خواهد بود

10. But this is exactly what the abatement movement aimed to do.
[ترجمه ترگمان]اما این دقیقا همان چیزی است که جنبش کاهش نیافته به دنبال آن است
[ترجمه گوگل]اما این دقیقا همان چیزی است که جنبش تخریب به دنبال آن است

11. The stronger the abatement actions are, the higher the macroeconomic cost of per unit emission reduction would be.
[ترجمه ترگمان]هرچه اقدامات کاهش یابد، هزینه اقتصاد کلان برای هر واحد کاهش انتشار کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]هرچه اقدامات تخریبی قوی تر باشد، هزینه های کلان اقتصادی در هر واحد کاهش انتشار خواهد بود

12. The Laureate also has a 421A tax abatement that keeps common charges reasonable and enhances the perceived value.
[ترجمه ترگمان]همچنین برنده شدن ۴۲۱ یک کاهش مالیاتی است که هزینه های عمومی را منطقی نگه می دارد و ارزش درک شده را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]برنده جایزه همچنین دارای یک معافیت مالیاتی 421A است که هزینه های عادی را محاسبه می کند و ارزش درک شده را افزایش می دهد

13. This is a pity, because noise abatement really is a good cause, and it is likely to be discredited if it gets to be . . .
[ترجمه ترگمان]این یک تاسف است، چون کاهش صدا واقعا یک دلیل خوب است، و احتمالا اگر این کاهش پیدا کند، بی اعتبار است
[ترجمه گوگل]این یک تاسف است، زیرا کاهش تدریجی صدا واقعا علت خوبی است و احتمالا اگر آن را بپذیرد احتمالا بی اعتبار است

14. Practical ways of smoke abatement and dedusting and consumption Lawering in medium mini furnace at present are provided.
[ترجمه ترگمان]روش های عملی تخفیف و کاهش مصرف دود و مصرف Lawering در کوره کوچکی در حال حاضر ارایه شده است
[ترجمه گوگل]روش های عملی کاهش آب و هوا و کاهش و مصرف در حال حاضر، قوانین قانونی در مینی کوره های متوسط ​​ارائه می شود

15. Third, the costs of abatement are large.
[ترجمه ترگمان]سوم، هزینه های کاهش آلاینده ها زیاد است
[ترجمه گوگل]سوم، هزینه های کم کردن آب زیاد است

the abatement of mutual hatred

کاهش انزجار متقابل


پیشنهاد کاربران

هزینه کاهی

تاوان بخشی

کاهش یا نزول


abatement ( پزشکی )
واژه مصوب: تخفیف
تعریف: کاهش شدت علائم بیماری


کلمات دیگر: