کلمه جو
صفحه اصلی

hackle


معنی : حشره پردار، کتان زن، از هم باز کردن، شکافتن، شانه کردن
معانی دیگر : (ابزار شانه مانندی برای حلاجی کنف و کتان و غیره) شانه ی پولادی، فرخمشگر، (کنف و غیره) حلاجی کردن، فرخمیدن، (پرهای دراز گردن خروس و طاووس و غیره) پرگردن، یال پر، گرم پر، (ماهیگیری با قلاب) یک دسته یال پر (یا پر گردن پرنده) که به قلاب متصل می کنند، (نادر) یال پر چسباندن به قلاب، (موهای زبر گردن و پشت سگ که هنگام خطر یا دعوا سیخ می شوند) سیخموی، شق موی، رجوع شود به: hack، شانه مخصوص شانه کردن لیف های کتان وابریشم، متلاشی کردن

انگلیسی به فارسی

شانه مخصوص شانه کردن لیف های کتان وابریشم، کتانزن، حشره پردار، شانه کردن، از هم بازکردن، شکافتن، متلاشی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: to raise the hackles of
(1) تعریف: one of the long, thin feathers on the neck or lower back of certain birds, such as the rooster.

(2) تعریف: (pl.) the hairs on the back of the neck of certain animals, such as the dog, that become erect under provocation, as in anger.

(3) تعریف: neck or saddle feathers of a rooster or similar bird, used on artificial flies in fishing.

• neck feather (of a rooster, peacock, etc.); long thin feather used for making fishing flies
fasten a hackle to a fishing fly; cut roughly, chop, hack

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شانه فولادی - شانه کردن کتان

مترادف و متضاد

حشره پردار (اسم)
fly, hackle

کتان زن (اسم)
hackle

از هم باز کردن (فعل)
break, unravel, hackle, unlink, untwine

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

شانه کردن (فعل)
hackle, comb, heckle

جملات نمونه

1. Laura heard his remark, and felt her hackles rising.
[ترجمه ترگمان]لورا صدای او را شنید و احساس کرد که موهای تنش سیخ می شود
[ترجمه گوگل]لورا سخنانش را شنید و احساساتش را افزایش داد

2. Ben felt his hackles rise as the speaker continued.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سخنگو ادامه داد، بن احساس کرد موهای تنش سیخ شده است
[ترجمه گوگل]بن معتقد بود که هک خود را به عنوان سخنران ادامه داد

3. His tactless remarks were enough to raise anyone's hackles.
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او برای بلند کردن موهای کسی کافی بود
[ترجمه گوگل]اظهارات بی قید و شرط او به اندازه کافی برای برداشتن هرکسی بود

4. The prime minister's speech has raised hackles among the opposition.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر به شدت در میان مخالفان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سخنرانی نخست وزیر در میان مخالفان، مخالفت ها را مطرح کرده است

5. Her controversial article is bound to raise hackles.
[ترجمه ترگمان]مقاله جنجالی او قرار است عصبانی شود
[ترجمه گوگل]مقاله بحث برانگیز خود را متعهد به افزایش هک می کند

6. But something has happened to raise our hackles.
[ترجمه ترگمان]اما یه اتفاقی افتاده که موهای ما رو بلند کنه
[ترجمه گوگل]اما چیزی برای برداشتن هک ما اتفاق افتاده است

7. Most pets can not even raise their hackles in anger as their hair is too long.
[ترجمه ترگمان]اغلب حیوانات خانگی حتی با عصبانیت موهای خود را بلند نمی کنند چون موهای آن ها خیلی بلند است
[ترجمه گوگل]اکثر حیوانات خانگی حتی نمی توانند آنها را با خشم همراه کنند زیرا موهایشان خیلی طولانی هستند

8. In the United States, the mere idea raises hackles.
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده، تنها ایده، عصبانیت را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]در ایاالت متحده، این ایده تنها باعث می شود که هک شود

9. I think documenting would only get his hackles raised further.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این مستند کردن فقط عصبانی شدن او می شد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که مستند سازی فقط باعث می شود که هک هایش بیشتر شود

10. Loden's hackles subsided, his tail began to wag.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخ سیخ شد و دمش تکان خورد
[ترجمه گوگل]هک لودن فروکش کرد، دم خود را شروع به آویزان کرد

11. Both sexes may erect hackles on neck when alarmed, to form prominent whiskers.
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد می توانند سیخ سیخ سیخ سیخ را سیخ کنند
[ترجمه گوگل]هر دو جنس ممکن است حشرات را در گردن در هنگام هشدار دهنده احیا کنند، تا بتوانند سبیل های برجسته ای ایجاد کنند

12. She felt defensive hackles rise on the back of her neck.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی بر پشت گردنش سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]او احساس می کند دشمنان دفاعی پشت گردن خود را افزایش می دهد

13. In the first part, we hackle and describe theoretical basis of overall development of urban and rural preschool education, analysis method of Urban-rural difference.
[ترجمه ترگمان]در بخش اول، ما مبنای نظری توسعه کلی آموزش پیش دبستانی و روستایی، روش آنالیز اختلاف شهری - روستایی را شرح می دهیم و توضیح می دهیم
[ترجمه گوگل]در بخش اول، ما هک و توصیف مبانی توسعه کل آموزش و پرورش پیش دبستانی شهر و روستا، روش تجزیه و تحلیل تفاوت های شهری و روستایی

14. Secondly, I hackle the culture hegemony theory that is based logically on citizen society.
[ترجمه ترگمان]دوم، من نظریه سلطه فرهنگی را hackle که منطقی بر جامعه شهروندی استوار است
[ترجمه گوگل]ثانیا، من نظریه هژمونیک فرهنگ را که بر اساس منطق بر جامعه شهروندی است، هک می کنم

اصطلاحات

get one's hackles

خشمگین و آماده‌ی نزاع شدن، باد به غبغب انداختن



کلمات دیگر: