1. obedience is obligatory for a soldier
اطلاعات برای سرباز الزامی است.
2. a blood test is obligatory
آزمایش خون الزامی است.
3. attendance at the meeting is obligatory
حضور در گردهمایی اجباری است.
4. When an end is lawful and obligatory, the indispensable means to is are also lawful and obligatory.
[ترجمه ترگمان]وقتی که یک پایان مشروع و اجباری باشد، ابزار ضروری برای آن نیز قانونی و اجباری است
[ترجمه گوگل]هنگامی که پایان قانونی و اجباری است، ابزار ضروری برای این نیز قانونی و اجباری است
5. It is obligatory for companies to provide details of their industrial processes.
[ترجمه ترگمان]برای شرکت ها الزامی است که جزئیات فرایندهای صنعتی خود را ارایه دهند
[ترجمه گوگل]شرکت ها مجاز به ارائه جزئیات فرآیندهای صنعتی خود هستند
6. The college authorities have now made these classes obligatory.
[ترجمه ترگمان]مقامات دانشگاهی هم اکنون این کلاس ها را اجباری کرده اند
[ترجمه گوگل]مقامات کالج این کلاس ها را واجد شرایط ساخته اند
7. The teacher asked his students to labour at obligatory courses.
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموزانش خواسته بود در دوره های اجباری کار کنند
[ترجمه گوگل]معلم از دانش آموزان خواسته بود تا در دوره های واجد شرایط کار کنند
8. There was all the usual humbug and obligatory compliments from ministers.
[ترجمه ترگمان]از وزیران تعریف و تمجید فراوان و obligatory شنیده می شد
[ترجمه گوگل]همه همتاهای معمول و کاملی از وزرا وجود داشت
9. It is obligatory for vets to be registered.
[ترجمه ترگمان]برای دامپزشکان الزامی است که ثبت شوند
[ترجمه گوگل]واجد شرایط ثبت نام برای دامپزشکان ضروری است
10. She offered him the obligatory cup of tea.
[ترجمه ترگمان]فنجان چای را به او تعارف کرد
[ترجمه گوگل]او به او فنجان مجاز چای را پیشنهاد داد
11. It is obligatory on every citizen to safeguard our great motherland.
[ترجمه ترگمان]این برای همه شهروندان الزامی است که از سرزمین مادری کشورمان محافظت کنند
[ترجمه گوگل]برای هر شهروندی واجب است که از سرزمین بزرگ ما حفاظت کنیم
12. Attendance at school is obligatory.
[ترجمه ترگمان]حضور در مدرسه اجباری است
[ترجمه گوگل]حضور در مدرسه واجب است
13. These rates do not include the charge for obligatory medical consultations.
[ترجمه ترگمان]این نرخ ها مسئولیت مشاوره های پزشکی اجباری را در بر نمی گیرند
[ترجمه گوگل]این نرخ ها هزینه مشاوره های پزشکی قانونی را شامل نمی شود
14. Attendance at tonight's meeting is obligatory.
[ترجمه ترگمان]رفتن به جلسه امشب اجباری است
[ترجمه گوگل]حضور در جلسه امشب واجب است
15. In the mid 60s he took the almost obligatory trip to India.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۶۰ سفر تقریبا اجباری به هند را پذیرفت
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 60، او تقریبا واجد شرایط سفر به هند را گرفت