کلمه جو
صفحه اصلی

pacifically


صلح جویانه، به ارامش

انگلیسی به فارسی

آشتی گریانه، صلح جویانه


صافانه


انگلیسی به انگلیسی

• quietly, peacefully

جملات نمونه

1. Today my Sichuan food has "pacifically" evolved into a Sino-French food, light, natural, good to look at and it has been accepted by my wife and by my mother-in-law.
[ترجمه ترگمان]امروز غذای سیچوان چین به یک غذای چینی - فرانسوی، سبک، طبیعی، خوب برای نگاه کردن و این که توسط همسرم و به وسیله مادر من پذیرفته شده است، رشد کرده است
[ترجمه گوگل]امروز غذای سیچوان من به طور صحیح به یک غذای سینوسی فرانسه تبدیل شده است، نور، طبیعی، خوب است که به نظر می رسد و توسط همسر و مادرش پذیرفته شده است

2. Jacques Three pacifically remarked, " He is so much in your mind, see you, madame. "
[ترجمه ترگمان]ژاک شماره ۳ به آرامی گفت: \" او بسیار در ذهن شما است، شما را ملاقات می کند \"
[ترجمه گوگل]ژاک سه به طور صحیح اظهار داشت: 'او بسیار در ذهن شماست، شما را، مادرم میبینم '

3. 'Going to work, my dears, for our rich relation, and help get enough money for a new horse, ' said Mrs Durbeyfield pacifically.
[ترجمه ترگمان]خانم Durbeyfield با لحن pacifically گفت: عزیزان من، شما می خواهید کار کنید، برای قوم و خویش های ثروتمند ما، کمک کنید تا برای یک اسب جدید پول کافی بدست بیاوریم
[ترجمه گوگل]خانم Durbeyfield آرام گفت: �رفتن به کار، عزیزان من، برای ارتباط غنی ما و کمک به پول کافی برای یک اسب جدید

4. Spectroscopy is basically the study of spectra and spectrum lines of light, and pacifically for us the light from stars.
[ترجمه ترگمان]اسپکتروسکوپی، مطالعه طیف های طیف و طیف نور، و pacifically برای ما نور ستارگان است
[ترجمه گوگل]اسپکتروسکوپی اساسا مطالعه طیف ها و خطوط طیف نور است و برای ما نور از ستارگان است

5. Although the contention between at present Microsoft and Yahoo with each passing day " turn white-hot ", but final result still is pacifically is reached trade.
[ترجمه ترگمان]اگرچه رقابت بین شرکت مایکروسافت و یاهو با هر روز در حال گذر \"سفید - داغ\" است، اما نتیجه نهایی هنوز به تجارت رسیده است
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه رقابت بین مایکروسافت و یاهو در حال حاضر در هر روز به چند برابر می رسد، اما نتیجه نهایی هنوز صلح آمیز است

6. To terminate this duel, to amalgamate the pure idea with the humane reality, to cause right to penetrate pacifically into the fact and the fact into right, that is the task of sages.
[ترجمه ترگمان]برای خاتمه دادن به این دویل، فکر خالص را با واقعیت انسانی ادغام کنید تا در حقیقت با ملایمت نفوذ کنید و حقیقت را به سمت راست هدایت کنید، یعنی همان کار of
[ترجمه گوگل]برای پایان دادن به این دوئل، ایده خالص را با واقعیت انسانی متحد می سازد، که باعث می شود حق به درستی نفوذ به واقعیت و واقعیت را به راست، این وظیفه حکیمان است

7. At present, rising peacefully has become a basic national strategy of China. China is growing pacifically, and for peace.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، قیام مسالمت آمیز به یک استراتژی ملی اساسی در چین تبدیل شده است چین در حال رشد آشتی، و برای صلح است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، صلحآمیز شدن به یک استراتژی اساسی ملی چین تبدیل شده است چین در حال رشد است و برای صلح


کلمات دیگر: