کلمه جو
صفحه اصلی

pacifistic

انگلیسی به فارسی

صلح آمیز


انگلیسی به انگلیسی

• peace-loving; supporting pacifism; nonaggressive, not combative

جملات نمونه

1. Pacifistic movement was an antiwar movement after the first world war and its dominant ideas were to fight against wars and defend peace.
[ترجمه ترگمان]جنبش فتح پس از جنگ جهانی اول یک جنبش ضد جنگ بود و ایده های غالب آن مبارزه با جنگ ها و دفاع از صلح بودند
[ترجمه گوگل]پس از اولین جنگ جهانی، جنبش پوسیدگی پس از جنگ جهانی اول یک جنبش ضد جنگ بود و ایده های غالب آن برای مبارزه با جنگ و دفاع از صلح بود

2. They were all virulently pacifistic and anti-nationalistic.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها virulently و anti بودند
[ترجمه گوگل]همه آنها همه جانبه صلح آمیز و ضد ملی بودند

3. The pacifistic peasants, who seek some basic rights, are at odds with local authorities and later, the army.
[ترجمه ترگمان]دهقانان pacifistic که به دنبال برخی از حقوق اساسی هستند، با مقامات محلی و بعدها ارتش مخالف هستند
[ترجمه گوگل]دهقانان صلح آمیز، که به دنبال برخی از حقوق اساسی هستند، با مقامات محلی و بعدا ارتش مخالفت می کنند

4. McCarthy, then a parishioner at Holy Trinity, was well-known for his liberal and pacifistic views.
[ترجمه ترگمان]مک کارتی، که در آن زمان یکی از اعضای کلیسای at مقدس بود، به خاطر دیدگاه های لیبرال و pacifistic معروف بود
[ترجمه گوگل]مککارتی، پس از آن یک فرمانروای مقدس تثلیث، برای مشاهدات لیبرال و صلح آمیزش مشهور بود

5. The vainglorious presence of Marilyn Monroe is placed alongside the subdued countenance of Mother Theresa, Che Guevara glares vehemently in opposition to the pacifistic visage of Mahatma Gandhi.
[ترجمه ترگمان]حضور vainglorious مرلین مونرو در کنار چهره آرام مادر ترزا قرار داده می شود، چه چه گوارا به شدت به مخالفت با چهره pacifistic ماهاتما گاندی نگاه می کند
[ترجمه گوگل]حضور مؤثر مریلین مونرو در کنار مادری ترسا قرار دارد، چو گوارا به شدت در مخالفت با دیدگاه صلح آمیز مهاتما گاندی قرار می گیرد

6. In that case, The Boss is rooting for some kind of pacifistic neutral political philosophy.
[ترجمه ترگمان]در این حالت، رئیس به دنبال نوعی فلسفه سیاسی خنثی است
[ترجمه گوگل]در این مورد، رئیس برای نوعی فلسفه سیاسی خنثی پاسیفیست ریشه دوانده است

7. Jacen was far more serene, and took a measured, pacifistic stance, believing any aggressive use of the Force to be a step towards the dark side.
[ترجمه ترگمان]Jacen به مراتب آرام تر بود و موضع measured و pacifistic را به خود گرفت و معتقد بود که استفاده از زور باید گامی به سمت طرف تاریک باشد
[ترجمه گوگل]جکین خیلی مرطوب تر بود و موضع اندازه گیری شده و پاکسازی شد و معتقد بود که هر گونه حمله تهاجمی از نیرو به یک قدم به سوی سمت تاریک است

8. The same man who gave us dynamite gave us the Nobel Peace Prize, an irony that was surely not lost on the pacifistic Alfred Nobel himself.
[ترجمه ترگمان]همان مردی که به ما دینامیت داده بود جایزه صلح نوبل را به ما هدیه کرد
[ترجمه گوگل]همان مردی که دینامیت را به ما داد، جایزه صلح نوبل را به ما داد، یک افسانه ای بود که مطمئنا در مورد خود آلفرد نوبل صلح طلبی را از دست نداد

9. The task leads her to a village populated by friendly but devoutly pacifistic creatures.
[ترجمه ترگمان]این وظیفه او را به دهکده ای هدایت می کند که با friendly دوستانه اما devoutly موجودات شیطانی است
[ترجمه گوگل]این وظیفه او را به یک روستا که توسط مخلوقات دوستانه اما مودبانه صلح آمیز پر شده است هدایت می کند


کلمات دیگر: