(جانورشناسی) موش حمال (جنس neotoma - بومی امریکای شمالی)
pack rat
(جانورشناسی) موش حمال (جنس neotoma - بومی امریکای شمالی)
انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) موش حمال (جنس Neotoma - بومی آمریکای شمالی)
روت بسته
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a large, bushy-tailed, North American rodent known to gather and hide small objects in its nest.
• (2) تعریف: (informal) a person who saves, collects, or hoards a great variety of items, many of them useless.
• type of large mouse in north america that collects and hides things in its den; nickname for a person who collects useless objects
person who collects useless objects; person who never throws anything into the trash
person who collects useless objects; person who never throws anything into the trash
جملات نمونه
1. I suspected they were pack rats because they were too smart to get themselves caught in the traps I set for them.
[ترجمه ترگمان]من حدس می زدم که آن ها موش گله بودند، چون آن ها خیلی باهوش بودند که خودشان را در دامی گیر بیاورند که من برایشان چیده بودم
[ترجمه گوگل]من مشکوک بودم که آنها موش های بسته بودند زیرا آنها خیلی هوشمند بودند تا خودشان را در تله هایی که برای آنها تنظیم می شد، گرفتار شوند
[ترجمه گوگل]من مشکوک بودم که آنها موش های بسته بودند زیرا آنها خیلی هوشمند بودند تا خودشان را در تله هایی که برای آنها تنظیم می شد، گرفتار شوند
2. She was a pack rat and saved everything she got her hands on.
[ترجمه ترگمان]اون یه موش گله بود و هر چی دستش بود نجات داد
[ترجمه گوگل]او یک موش بسته بود و چیزهایی را که دستانش را گرفته بود نجات داد
[ترجمه گوگل]او یک موش بسته بود و چیزهایی را که دستانش را گرفته بود نجات داد
3. Sara: I'm a pack rat, I never throw anything out.
[ترجمه ترجمه] سارا من یه آشغال جمع کنم، هرگز چیزی رو دور نمی ریزم
[ترجمه ترگمان] من یه موش گله هستم هیچ وقت چیزی رو پرت نمی کنم بیرون[ترجمه گوگل]سارا من یک موش بسته هستم، هرگز چیزی را پرت نمی کنم
4. MELANIE: I feel like I'm inside Aurora's head. She's such a pack rat.
[ترجمه LEO] ملانی: من احساس می کنم داخل سر آورورا هستم، اون یه آشغال جمع کنه
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم درون سر اورورا هستم او مثل یک موش گله است[ترجمه گوگل]ملانی من احساس می کنم که من در سر آئورورا هستم او چنین یک موش بسته است
5. Mr. Li never throws anything away, he is a pack rat.
[ترجمه ترگمان]، آقای \"Li\" هیچ وقت چیزی رو دور نمی کنه اون یه موش گله
[ترجمه گوگل]آقای لی هرگز چیزی را دور نمی اندازد، او یک موش بسته است
[ترجمه گوگل]آقای لی هرگز چیزی را دور نمی اندازد، او یک موش بسته است
6. As Tom never throws anything away, we call him a pack rat.
[ترجمه ترگمان]وقتی که تام هیچ وقت چیزی از او دور نمی کند، ما او را موش گله می نامیم
[ترجمه گوگل]همانطور که تام هرگز چیزی را دور نمی اندازد، ما او را یک موش بسته می نامیم
[ترجمه گوگل]همانطور که تام هرگز چیزی را دور نمی اندازد، ما او را یک موش بسته می نامیم
7. I'm an avid dinosaur and pinball machine collector. I'm a bit of a pack rat.
[ترجمه ترگمان]من یه کلکسیونر هستم و یه ماشین machine پین من یه ذره موش گله هستم
[ترجمه گوگل]من یک جمع کننده ماشین دایناسور و پین بال دزد هستم من کمی از موش پک هستم
[ترجمه گوگل]من یک جمع کننده ماشین دایناسور و پین بال دزد هستم من کمی از موش پک هستم
پیشنهاد کاربران
کسی که احتکار یا انبار میکنه بخصوص چیزایی که نیاز نداره
وسواس فکری .
وسایل جدید داره ولی از وسایل کهنه ش استفاده میکنه
وسایل جدید داره ولی از وسایل کهنه ش استفاده میکنه
کهنه پرست
آشغال جمع کن
کسی که چیزهایی را جمع میکند که به آنها نیاز ندارد
آشغال جمع کن
کسی که چیزهایی را جمع میکند که به آنها نیاز ندارد
کسی که ظروف پلاستیکی و. . . . را دور نمی ریزد و از آنها نگه داری میکند
اشغال جمع کن
کسی که مثل موش همه ی چیز های بی استفاده را جمع می کند.
وسواس فکری احتکار
کلمات دیگر: