کلمه جو
صفحه اصلی

hacker


قطع کننده (رجوع شود به: hack)، (بازی گلف و تنیس و غیره) ناشی، دزد کامپیوتری، سارق داده ها، الت درخت سورا  کنی

انگلیسی به فارسی

الت درخت سوراخ کنی


هکر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a computer user who is able to penetrate carefully protected computer networks, such as those of a government.

(2) تعریف: (informal) a computer programmer who is expert at correcting programs, and who is perceived as an obsessive or reclusive person devoted solely to computers.

• (computers) one who loves computers, one who knows a lot about computers, computer freak; one who illegally breaks into computer systems
a computer hacker is someone who tries to break into computer systems, especially in order to get secret or confidential information that is stored there.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] کامپیوتر باز، دزد کامپیوتری - 1- برنامه نویس ماهر و استثنایی کامپیوتر. 2- کسی که برای سرگرمی و نشاط با کامپیوتر برنامه نویسی انجام می دهد. 3- کسی که بدون مجوز وارد کامپیوترها می شود، اهداف نادرستی دارد، و یا فقط برای بیان قدرت در انجام کاری که توانایی آن را ندارد وارد کامپیوتر شده است . نگاه کنید به computer security . - شیفته کامپیوتر ؛ هواخواه ؛ فردی که علاقه بکار کامپیوتر ندارد اما از طریق سعی و خطا می خواهد آن را فرا گیرد

مترادف و متضاد

someone proficient at computers, especially a hobbyist


Synonyms: application programmer, computer architect, computer designer, computer jock, key puncher, operator, programmer, systems analyst, systems engineer, systems programmer, systems software specialist, technician


جملات نمونه

1. A hacker had managed to get into the system.
[ترجمه حسین کرامت نیا] یک هکر توانسته بود به سیستم نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]یه هکر تونسته وارد سیستم بشه
[ترجمه گوگل]یک هکر موفق به وارد شدن به سیستم شد

2. The hacker came smack up against the company's policy of keeping its records in code.
[ترجمه ترگمان]این هکر وارد سیاست شرکت شد تا سوابق خود را در کد حفظ کند
[ترجمه گوگل]هکرها در برابر سیاست شرکت برای نگهداری سوابق خود در کد، سوگند خوردند

3. This report would be intelligible only to a hacker.
[ترجمه ترگمان]این گزارش فقط برای یه هکر قابل فهم می شه
[ترجمه گوگل]این گزارش فقط برای یک هکر قابل درک است

4. Hacker believes that the position of women in society is analogous to that of minority groups such as immigrants and Blacks.
[ترجمه ترگمان]Hacker معتقد است که جایگاه زنان در جامعه مشابه گروه های اقلیت مانند مهاجرین و سیاهان است
[ترجمه گوگل]هکر معتقد است که موقعیت زنان در جامعه مشابه گروه های اقلیت مانند مهاجران و سیاه پوستان است

5. Computer hackers A computer hacker is a person who gains access to a computer system without permission.
[ترجمه ترگمان]هکرهای کامپیوتر یک هکر کامپیوتر شخصی است که بدون اجازه به یک کامپیوتر دسترسی پیدا می کند
[ترجمه گوگل]هکرها کامپیوتر هکر کامپیوتر یک فرد است که دسترسی بدون اجازه به سیستم کامپیوتری را به دست می آورد

6. A hacker, apparently based in St Petersburg, had been accessing Microsoft's internal systems for a number of days.
[ترجمه ترگمان]یک هکر، که ظاهرا در سنت پیترزبورگ ساخته شده بود، برای چند روز به سیستم های داخلی مایکروسافت دسترسی داشت
[ترجمه گوگل]یک هکر، ظاهرا در سنت پترزبورگ، چندین روز به سیستم های داخلی مایکروسافت دسترسی داشته است

7. I take the couch, an obligatory furnishing in hacker dens, even posh hacker dens like these at Xerox.
[ترجمه ترگمان]من کاناپه رو می گیرم، یه مبلمان اجباری تو لونه هکر، حتی یه هکر ماهر مثل اینا تو دستگاه فتوکپی
[ترجمه گوگل]من میزنم، یک مبلغ واجب در حوض هکرها، حتی حواس پرتگاه هکرها مانند این در Xerox

8. It turned out that a hacker had been masquerading as Weiss online.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که یه هکر به عنوان وایس بصورت آنلاین کار می کنه
[ترجمه گوگل]معلوم شد که یک هکر به عنوان وایس آنلاین شناخته شده است

9. Hacker Young advised that the Halls should opt for the dual status of charity and limited liability company.
[ترجمه ترگمان]Hacker یانگ توصیه کرد که the باید وضعیت دوگانه خیریه و شرکت مسئولیت محدود را انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]هکر جوان توصیه کرد که سالن ها باید وضعیت دوگانه شرکت خیریه و شرکت محدود را انتخاب کنند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Andrew Hacker gives campus-based intellectualism a good name.
[ترجمه ترگمان]اندرو Hacker به campus یک نام خوب می دهد
[ترجمه گوگل]اندرو هکر به عنوان یک نام علمی، بر مبنای فکری دانشآموزی دانشگاهی است

12. To a hacker, a modification doesn't even have to be particularly useful -- just elegant.
[ترجمه ترگمان]برای یک هکر، اصلاح حتی باید مفید باشد - - فقط ظریف است
[ترجمه گوگل]برای یک هکر، یک اصلاح حتی نباید به خصوص مفید باشد - فقط ظریف است

13. Had the hacker made off with the source code of any products?
[ترجمه ترگمان]آیا این هکر با کد منبع هر محصول جور در امده است؟
[ترجمه گوگل]آیا هکر با کد منبع هر محصول ساخته شده بود؟

14. The hacker can also get in by sending SQL injections to find file names and can look for residual data in those files.
[ترجمه ترگمان]این هکر نیز می تواند با ارسال تزریق SQL به یافتن نام های پرونده و جستجوی داده های باقیمانده در آن پرونده ها وارد عمل شود
[ترجمه گوگل]هکر همچنین می تواند با ارسال تزریق SQL برای پیدا کردن نام فایل ها وارد شود و می تواند داده های باقی مانده در این فایل ها را جستجو کند

15. Hacker ethic, as the behavioral rules of hacker subculture, leads to the damage to information security and active moral meaning as well.
[ترجمه ترگمان]اخلاقیات Hacker، به عنوان قوانین رفتاری خرده فرهنگ هکرها، منجر به آسیب به امنیت اطلاعات و معنای معنوی فعال نیز می شود
[ترجمه گوگل]اخلاق هکر، به عنوان قواعد رفتاری زیر کشت فرهنگی هکر، منجر به صدمه به امنیت اطلاعات و معنی فعال معنوی نیز می شود

پیشنهاد کاربران

Is some one who try to break into computer or anything smart to access its information

کسی که هک میکند .
کسی که دور میزند، میانبر می زند ( کامپیوتر )

hacker ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رخنه‏گر
تعریف: کسی که از رایانه برای دستیابی غیرمجاز به داده‏ها و معمولاً به قصد تخریب، بهره می‏گیرد؛ این واژه ابتدا به معنی کاربر جدی و مشتاق رایانه به کار می‏رفت


کلمات دیگر: