کلمه جو
صفحه اصلی

plo


مخفف: سازمان آزادیبخش فلسطین

انگلیسی به فارسی

سازمان ملل متحد


مخفف: سازمان آزادیبخش فلسطین


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Palestine Liberation Organization."

• organization that seeks palestinian independence from israeli rule

جملات نمونه

1. His clandestine meetings with PLO officials had been secretly recorded.
[ترجمه ترگمان]جلسات پنهانی او با مقامات ساف به طور محرمانه ضبط شده بود
[ترجمه گوگل]جلسات مخفی او با مقامات سازمان آزادیبخش فلسطین مخفیانه ثبت شده است

2. No one previously aligned with Syria, the PLO, or the Moslem Lebanese factions would be acceptable.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس قبل از این با سوریه، ساف، یا جناح های اسلامی لبنان متحد نشده بود
[ترجمه گوگل]هیچکس قبلا با سوریه، سازمان آزادیبخش فلسطین یا گروه های مسلمان لبنان موافق نبود

3. Backing of the PLO stemmed more from long - held designs on Jordan than political affinity with Palestinians.
[ترجمه ترگمان]Backing سازمان آزادی بخش فلسطین از طرح های بلند مدت در آردن نسبت به نزدیکی سیاسی با فلسطینی ها برخوردار بود
[ترجمه گوگل]حمایت از سازمان آزادیبخش فلسطین از طرح های طولانی مدت در اردن بیشتر از میل سیاسی به فلسطینی ها است

4. Q: A senior official of the Palestine Liberation Organization (PLO) recently said that Palestine would insist on heading for the UN to seek membership.
[ترجمه ترگمان]س: یکی از مقامات ارشد سازمان آزادی بخش فلسطین (PLO)اخیرا اعلام کرد که فلسطین به دنبال عضویت در سازمان ملل متحد خواهد بود
[ترجمه گوگل]Q یک مقام ارشد سازمان آزادی بخش فلسطین (سازمان آزادی بخش فلسطین) اخیرا اظهار داشت که فلسطین برای پیگیری عضویت در سازمان ملل متحد اصرار دارد

5. The recent speech of the PLO chairman augmented tensions in the Near East.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی اخیر رئیس ساف، تنش های موجود در خاور نزدیک را افزایش داد
[ترجمه گوگل]سخنرانی اخیر رئیس ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین موجب تنش در خاور نزدیک شد

6. He was named PLO leader in 1968 and remained so until his death.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۶۸ به عنوان رهبر ساف به عنوان رهبر ساف منصوب شد
[ترجمه گوگل]او در سال 1968 رهبر سازمان ملل متحد (PLO) شد و تا زمان مرگ وی باقی ماند

7. PLO ( Palestinian Liberation Organization ) delegation is to visit China next month.
[ترجمه ترگمان]هیات سازمان آزادی بخش فلسطین (سازمان آزادی بخش فلسطین)قرار است ماه آینده از چین بازدید کند
[ترجمه گوگل]هیات نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) از ماه آینده به چین سفر خواهد کرد

8. The United States does not recognize the PLO.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده ساف را به رسمیت نمی شناسد
[ترجمه گوگل]ایالات متحده سازمان آزادیبخش فلسطین را تشخیص نمی دهد

9. In any case, the PLO " does not represent a majority ".
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، سازمان آزادی بخش فلسطین \"اکثریت را نشان نمی دهد\"
[ترجمه گوگل]در هر صورت، سازمان آزادیبخش فلسطین اکثریت را نمایندگی نمی کند

10. Yasser Arafat, chairman of the PLO, addressed the General Assembly of the United Nations.
[ترجمه ترگمان]یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین، به مجمع عمومی سازمان ملل متحد پرداخت
[ترجمه گوگل]یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، به مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد

11. The resolution had been received with great disappointment within the PLO.
[ترجمه ترگمان]این قطعنامه با نومیدی بزرگی در سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]قطعنامه با ناامیدی بزرگ در سازمان آزادیبخش فلسطین به دست آمد

12. Represented at the U. N. by the Palestine Liberation Organization, or PLO, Palestinians currently possess "Observer Organization" status.
[ترجمه ترگمان]در زیر یو ان سازمان آزادی بخش فلسطین یا ساف، فلسطینی ها در حال حاضر دارای وضعیت \"سازمان ناظر\" هستند
[ترجمه گوگل]فلسطینیان در حال حاضر دارای سازمان �سازمان ناظر� هستند که توسط سازمان آزادی فلسطین یا سازمان آزادیبخش فلسطین در ونزوئلا حضور دارند

13. Likewise, Adi Gallia's fighter has the same pattern as Plo Koon's starfighter, seen in earlier episodes.
[ترجمه ترگمان]همچنین، مبارز Adi نیز همان الگوی as Koon s را دارد که در قسمت های قبلی دیده می شود
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، جنگنده آدی گالیا همان الگوی ستاره دار پل کون را دارد که در قسمت های قبلی دیده می شود

14. With elections coming up in Israel, I assumed Hama's was trying to defeat Prime Minister Peres and provoke the Israelis to elect a hard-line government that would not make peace with the PLO.
[ترجمه ترگمان]با برگزاری انتخابات در اسرائیل، من فرض کردم که حما سعی دارد نخست وزیر را شکست دهد و اسرائیلی ها را تحریک کند تا یک دولت تندرو را انتخاب کنند که با سازمان آزادی بخش فلسطین صلح برقرار نکند
[ترجمه گوگل]با انتخابات در اسرائیل، فرض گرفتم که حما سعی داشت برنده نخست وزیر پرز شود و اسرائیلی ها را تحریک کند تا یک دولت سخت را انتخاب کند که با سازمان آزادیبخش فلسطین صلح نخواهد کرد


کلمات دیگر: