کلمه جو
صفحه اصلی

zilch


(امریکا - خودمانی) هیچ، هیچ چیز، صفر

انگلیسی به فارسی

زیلچ


(آمریکا - عامیانه) هیچ، هیچ چیز، صفر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) zero; nothing; nil.

- Their chances of winning the championship this year are zilch.
[ترجمه ترگمان] شانس برنده شدن در مسابقات قهرمانی امسال zilch است
[ترجمه گوگل] شانس آنها برای برنده شدن در مسابقات قهرمانی در سال جاری است
- She took everything I had and left me with zilch.
[ترجمه ترگمان] او همه چیزهایی را که من داشتم برداشت و من را با zilch تنها گذاشت
[ترجمه گوگل] او همه چیزهایی را که داشتم گرفت و مرا با زیلچ کنار گذاشت

• nothing, zero, zip (slang)

مترادف و متضاد

Synonyms: blank, diddly-squat, goose egg, hill of beans, insignificancy, nada, naught, not anything, nothingness, nought, void, zero, zip, zippo


nothing


جملات نمونه

1. I arrived in this country with zilch.
[ترجمه ترگمان] من با zilch به این کشور اومدم
[ترجمه گوگل]من در این کشور با زیلچ وارد شدم

2. At the moment these shares are worth zilch.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این سهام ارزش zilch دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این سهام ها ارزش پول را دارند

3. She knows absolutely zilch about marketing.
[ترجمه ترگمان]او کاملا درباره بازاریابی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او کاملا در مورد بازاریابی می داند

4. I mean nada, zilch, noise level, off the screen, under the radar.
[ترجمه ترگمان]منظورم nada، zilch، سطح صدا، خارج از صفحه، زیر رادار بود
[ترجمه گوگل]منظورم nada، zilch، سطح نویز، خارج از صفحه نمایش، زیر رادار است

5. The federal government does zilch to help struggling farmers.
[ترجمه ترگمان]دولت فدرال تلاش می کند تا به مبارزه با کشاورزان کمک کند
[ترجمه گوگل]دولت فدرال برای کمک به کشاورزان مبارزه می کند

6. I'd tried Mr Nasty - zilch.
[ترجمه ترگمان]من سعی کرده بودم که سر و کله آقای Mr - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]من سعی کردم آقای نستیف - زیلچ

7. We have gotten absolutely zilch in return.
[ترجمه ترگمان]ما کاملا در عوض zilch
[ترجمه گوگل]ما در عوض کاملا زیلچ شده ایم

8. It has zilch chance of happening.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق هیچ شانسی برای رخ دادن ندارد
[ترجمه گوگل]این فرصت شگفت انگیز است که اتفاق می افتد

9. She knows zilch about the fact that his husband failed in the business.
[ترجمه ترگمان]او درباره این حقیقت که شوهرش در این کسب وکار شکست خورده است خبر دارد
[ترجمه گوگل]او می داند در مورد این واقعیت که شوهرش در کسب و کار شکست خورده است

10. The team's morale fell to zilch owing to the unexpected defeat.
[ترجمه ترگمان]روحیه تیم به خاطر شکست غیرمنتظره، به zilch باخت
[ترجمه گوگل]به دلیل شکست غیر منتظره، روحیه تیم به زلک افتاد

11. They will tell you the answer: Zero, zilch, nada.
[ترجمه ترگمان]آن ها پاسخ را به شما خواهند گفت: صفر، zilch، nada
[ترجمه گوگل]آنها پاسخ Zero، zilch، nada را به شما خواهند گفت

12. He knows zilch about the fact that his son has been failing all his classes.
[ترجمه ترگمان]او از این حقیقت آگاه است که پسرش در تمام طبقات خود قصور کرده است
[ترجمه گوگل]او می داند در مورد این واقعیت که پسرش تمام کلاس هایش شکست خورده است

13. I didn't hear zilch about it.
[ترجمه ترگمان]من چیزی در این مورد نشنیدم
[ترجمه گوگل]من زیلچ را در مورد آن نمی شنوم

14. Nothing's happened Connie. Zilch.
[ترجمه ترگمان]هیچ اتفاقی برای کانی نیفتاده زدی به خال
[ترجمه گوگل]هیچ چیز اتفاق افتاده است کانی زیلچ

پیشنهاد کاربران

هیچی،
Nothing at all
هیچ ، صفر
Zero, not any

There is zilch evidence for the fraud
I won three to zilch
I have zilch in my bank account
During the pandemic giant coroprations get millions and small businesses get zilch

nothing ( informal )



کلمات دیگر: