کلمه جو
صفحه اصلی

jacuzzi


(خزینه ای که آب گرم آن با فشار در گردش است و معمولا کنار استخر شنا برای استراحت و آب تنی ساخته می شود) جکوزی، آبزن

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a type of bath equipped with air jets that create a whirlpool effect.

• brand name for a large whirlpool bath
large whirlpool bath
a jacuzzi is a large circular bath which is fitted with a device that makes the water swirl around; jacuzzi is a trademark.

جملات نمونه

1. The jacuzzi was too small to stretch out in.
[ترجمه ترگمان]جکوزی کوچک تر از آن بود که بتواند در آن دراز بکشد
[ترجمه گوگل]جکوزی خیلی کوچک بود تا بتواند داخل آن بچرخد

2. Relaxing in a Jacuzzi concentrates the mind wonderfully.
[ترجمه ترگمان]استراحت در جکوزی ذهن را به طرز شگفت آوری متمرکز می کند
[ترجمه گوگل]آرامش در یک جکوزی ذهن را جذاب می کند

3. Facilities include a large indoor pool, jacuzzi and sauna.
[ترجمه ترگمان]امکانات شامل استخر سرپوشیده بزرگ، jacuzzi و سونا هستند
[ترجمه گوگل]امکانات شامل استخر سرپوشیده، جکوزی و سونا

4. Our neighbours have just bought themselves a jacuzzi.
[ترجمه ترگمان]همسایگان ما خودشان یک jacuzzi خریدند
[ترجمه گوگل]همسایگان ما فقط یک جکوزی خود را خریدند

5. The new leisure complex has a sauna, jacuzzi, swimming pool and tennis courts.
[ترجمه ترگمان]این مجتمع تفریحی جدید دارای سونا، jacuzzi، استخر شنا و زمین های تنیس است
[ترجمه گوگل]مجتمع تفریحی جدید دارای سونا، جکوزی، استخر شنا و زمین های تنیس می باشد

6. A poor result was obtained from one private jacuzzi which resulted in its closure pending further investigations.
[ترجمه ترگمان]یک نتیجه ضعیف از یک بخش خصوصی به دست آمد که منجر به بسته شدن آن در انتظار تحقیقات بیشتر شد
[ترجمه گوگل]یک نتیجه ضعیف از یک جکوزی خصوصی به دست آمد که منجر به بسته شدن آن شد تا تحقیقات بیشتری انجام شود

7. Some with mini bars and one with jacuzzi type bath.
[ترجمه ترگمان]برخی با میله های کوچک و یک حمام با نوع jacuzzi
[ترجمه گوگل]بعضی ها با مینی بارها و یکی با حمام جکوزی

8. By taking a Jacuzzi or a warm bath after a workout.
[ترجمه ترگمان]با گرفتن جکوزی و یا حمام گرم بعد از ورزش
[ترجمه گوگل]بعد از یک تمرین با یک جکوزی یا یک حمام گرم

9. And he was in the jacuzzi with her, turning up the dials until the water bubbled furiously around them.
[ترجمه ترگمان]و او در جکوزی بود و صفحه را ورق می زد تا آن که آب با خشم و غضب به اطرافشان سرازیر شد
[ترجمه گوگل]و او در جکوزی با او بود، شمارش را بالا می برد تا آب خشمگینانه در اطراف آنها بوجود آورد

10. No Jacuzzi, no sauna, no music piped in.
[ترجمه ترگمان]نه جکوزی، نه سونا
[ترجمه گوگل]هیچ جکوزی، بدون سونا، موسیقی وجود ندارد

11. There are three pools; indoor, outdoor and jacuzzi; a beauty area with a hairdresser, massage facilities and beautician.
[ترجمه ترگمان]سه استخر وجود دارد؛ فضای داخلی، فضای باز و بیرونی؛ یک ناحیه زیبایی با آرایشگر، امکانات ماساژ و beautician
[ترجمه گوگل]سه استخر وجود دارد؛ در محیط داخلی، فضای باز و جکوزی؛ یک منطقه زیبایی با یک آرایشگر، امکانات ماساژ و آرایشگاه

12. The kitchen floor, Martina said, was like a jacuzzi.
[ترجمه ترگمان]، کف آشپزخونه، \"Martina\" گفت مثل جکوزی بود
[ترجمه گوگل]مارتینا گفت، کف آشپزخانه مانند یک جکوزی بود

13. In one corner there is a sunken jacuzzi with a young person in it, moving sinuously in the bubbling waters.
[ترجمه ترگمان]در یک گوشه، جکوزی sunken با یک جوان که در آن موج می زند، در آب های جوشان جا به جا می شود
[ترجمه گوگل]در یک گوشه ای یک جکوزی غرق شده با یک فرد جوان در آن وجود دارد، که به طور پیوسته در آبهای حباب حرکت می کند

14. When I got out of the jacuzzi, I was limp as a noodle.
[ترجمه ترگمان]وقتی از جکوزی اومدم بیرون مثل ماکارونی وارفته بودم
[ترجمه گوگل]وقتی من از جکوزی خارج شدم، به عنوان یک رشته فرنگی لرزیدم

15. Comprehensive Health & Fitness Centre with Jacuzzi, sauna and steam room and an indoor heated swimming pool.
[ترجمه ترگمان]مرکز تناسب اندام سلامت & با جکوزی، سونا و اتاق بخار و استخر شنای گرم داخلی
[ترجمه گوگل]مرکز جامع بهداشت * مرکز تناسب اندام با جکوزی، سونا و اتاق بخار و استخر سرپوشیده

پیشنهاد کاربران

جکوزی


کلمات دیگر: