دانشنامه آزاد فارسی

ذ والاربع

<hr> مترادف ذات : اصل، جبلت، جوهر، خمیره، سرشت، شخص، طبیعت، طینت، فطرت، کنه، گوهر، نهاد <hr> برابر پارسی : نهاد، سرشت، گوهر، خیم

مترادف ذات : اصل، جبلت، جوهر، خمیره، سرشت، شخص، طبیعت، طینت، فطرت، کنه، گوهر، نهاد برابر پارسی : نهاد، سرشت، گوهر، خیم

ذات

ذات الجنب

ذات الحلق

ذات الرقاع

<hr> برابر پارسی : سینه پهلو

برابر پارسی : سینه پهلو

ذات الریه

ذات السدس

ذات السلاسل

ذات النطاقین

ذات الکرسی

<hr> مترادف ذاتی : جبلی، خداداده، طبیعی، غریزی، فطری <hr> برابر پارسی : خدادادی، گوهری

مترادف ذاتی : جبلی، خداداده، طبیعی، غریزی، فطری برابر پارسی : خدادادی، گوهری

ذاتی

ذاریات سوره

ذبیانی

ذبیحه

ذبیحی سیدجواد

ذخیره ابرفتی

ذخیره المعاد

ذخیره الملوک

ذخیره خوارزمشاهی

ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات

ذر عالم

ذرات ریز

<hr> مترادف ذراع : آرنج، بازو، ارش، گز

مترادف ذراع : آرنج، بازو، ارش، گز

ذراع

ذرب اندرون

<hr> مترادف ذرت : بلال، جواری <hr> برابر پارسی : بلال

مترادف ذرت : بلال، جواری برابر پارسی : بلال

ذرت

ذرت جارویی

ذرت خوشه ای

ذرت سرخ

ذرخش فرزاد

ذرع

ذرع و نیم

ذره اندازه

ذره باوری

ذره بنیادی

<hr> برابر پارسی : ریز بین، ریزبین، ریزه بین

برابر پارسی : ریز بین، ریزبین، ریزه بین

ذره بین

ذره دبلیو

ذره زد

ذره زیراتمی

ذره سنگین برهم کنش ضعیف

ذرگانی

ذریح بن محمد محاربی

ذریعه الی اصول الشریعه

ذریعه الی تصانیف الشیعه

ذم شبیه به مدح

ذمی

ذن

<hr> مترادف ذنب : اثم، تقصیر، خطا، گناه، معصیت <hr> متضاد ذنب : ثواب

مترادف ذنب : اثم، تقصیر، خطا، گناه، معصیت متضاد ذنب : ثواب

واژه های حرف "ذ" - دانشنامه آزاد فارسی