دانشنامه اسلامی

شئتم

شئتما

شئون امام حق

شئون برهان

شئون و وظایف امام

شا

شاء

<hr> مترادف شاخ : سرون، شخ، قرن، شاخسار، شاخه، غصن، شاخابه، پیشانی، ناصیه، پاره، قطعه

مترادف شاخ : سرون، شخ، قرن، شاخسار، شاخه، غصن، شاخابه، پیشانی، ناصیه، پاره، قطعه

شاخ

<hr> مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه <hr> برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

شاخص

شاخص های فعالیت اقتصادی

<hr> مترادف شاخصه : علامت، ممیزه، نمودار

مترادف شاخصه : علامت، ممیزه، نمودار

شاخصه

شاخصهای راه امام در وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی

<hr> مترادف شاخه : ازگ، غصن، شجن، شعبه، فرع، گروه، شاخابه، شاخ

مترادف شاخه : ازگ، غصن، شجن، شعبه، فرع، گروه، شاخابه، شاخ

شاخه

شادمانی به باطل

شادکامی جوان

<hr> مترادف شادی : ابتهاج، انبساط، بهجت، خرمی، خوشحالی، سرور، شادمانی، فرح، مسرت، نزهت، نشاط، جشن، طرب، عشرت، عیش، بوزینه، میمون <hr> متضاد شادی : اندوه، غم

مترادف شادی : ابتهاج، انبساط، بهجت، خرمی، خوشحالی، سرور، شادمانی، فرح، مسرت، نزهت، نشاط، جشن، طرب، عشرت، عیش، بوزینه، میمون متضاد شادی : اندوه، غم

شادی

شادی در زندگی

شادی در سبک زندگی اسلامی

<hr> مترادف شاذ : طرفه، کمیاب، نادر، نادره <hr> متضاد شاذ : عادی، معمولی

مترادف شاذ : طرفه، کمیاب، نادر، نادره متضاد شاذ : عادی، معمولی

شاذ

شاذان بن جبرئیل قمی

شاذان قمی شاذان بن جبرئیل

شاذروان

<hr> مترادف شارب : سبیل، آشامنده، نوشنده

مترادف شارب : سبیل، آشامنده، نوشنده

شارب

شارب الخمر

شارب الخمر و النبیذ

<hr> مترادف شارع : خیابان، شاهراه، گذرگاه، معبر <hr> برابر پارسی : رهنمون، راهنمای راه، راهنما

مترادف شارع : خیابان، شاهراه، گذرگاه، معبر برابر پارسی : رهنمون، راهنمای راه، راهنما

شارع

شارع النجاه فی احکام العبادات

شارل حلو

شارل فوریه

شارل ژاک پونسه

شارکهم

شاطبی ابراهیم بن موسی

شاطبی قاسم بن فیره

شاطر جلال اصفهانی

شاطر قمی

<hr> مترادف شاطی : ساحل، کرانه، کناره

مترادف شاطی : ساحل، کرانه، کناره

شاطی

<hr> مترادف شاعر : تصنیف سرا، چامه سرا، چکامه سرا، شعرگو، ناظم، آگاه، داننده، شعورمند <hr> برابر پارسی : سراینده، چامه سرا، چکامه سرا، چامه گو

مترادف شاعر : تصنیف سرا، چامه سرا، چکامه سرا، شعرگو، ناظم، آگاه، داننده، شعورمند برابر پارسی : سراینده، چامه سرا، چکامه سرا، چامه گو

شاعر

شاعران عصر اهل بیت

شاعران فارسی سرا

شافعی

شافعی محمد بن ادریس

شافعین

شافعیه

<hr> مترادف شافی : درمانگر، شفادهنده، شفاگر، درست، راست

مترادف شافی : درمانگر، شفادهنده، شفاگر، درست، راست

شافی

شاقوا

<hr> مترادف شام : شامگاه، شب، عشا، فلق، لیل، غذای شب <hr> متضاد شام : بامداد

مترادف شام : شامگاه، شب، عشا، فلق، لیل، غذای شب متضاد شام : بامداد

واژه های حرف "ش" - دانشنامه اسلامی