فرهنگ عمید

<hr> مترادف شئامت : شومی، نامبارکی، نحسی، نحوست، نکبت <hr> متضاد شئامت : میمنت

مترادف شئامت : شومی، نامبارکی، نحسی، نحوست، نکبت متضاد شئامت : میمنت

شئامت

<hr> مترادف شایبه : شک، گمان، آلایش، آلودگی، ریا، عیب، نقص، نقصان

مترادف شایبه : شک، گمان، آلایش، آلودگی، ریا، عیب، نقص، نقصان

شائبه

شائک السلاح

<hr> مترادف شاب : برنا، جوان، نوجوان <hr> متضاد شاب : پیر

مترادف شاب : برنا، جوان، نوجوان متضاد شاب : پیر

شاب

شاباتی

شاباش

شابانک

شابرقان

شابرن

شابیزک

شات

شاتل

شاتون

<hr> مترادف شاخ : سرون، شخ، قرن، شاخسار، شاخه، غصن، شاخابه، پیشانی، ناصیه، پاره، قطعه

مترادف شاخ : سرون، شخ، قرن، شاخسار، شاخه، غصن، شاخابه، پیشانی، ناصیه، پاره، قطعه

شاخ

شاخ بر دیوار

شاخ بردیوار

شاخ بن

شاخ به شاخ

شاخ دار

شاخ شانه

شاخ ور

شاخابه

شاخدار

شاخسار

<hr> مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه <hr> برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

شاخص

شاخل

<hr> مترادف شاخه : ازگ، غصن، شجن، شعبه، فرع، گروه، شاخابه، شاخ

مترادف شاخه : ازگ، غصن، شجن، شعبه، فرع، گروه، شاخابه، شاخ

شاخه

شاخور

شاخچه

شاخچه بند

شاخچه بندی

شاخک

شاخین

<hr> مترادف شاد : بانشاط، بشاش، خرم، خشنود، خندان، خوش، خوشحال، خوشدل، خوشوقت، زنده دل، سردماغ، شادمان، شنگول، فارغ، مبتهج، محظوظ، مسرور، مشعوف <hr> متضاد شاد : اندوهگین، مغموم

مترادف شاد : بانشاط، بشاش، خرم، خشنود، خندان، خوش، خوشحال، خوشدل، خوشوقت، زنده دل، سردماغ، شادمان، شنگول، فارغ، مبتهج، محظوظ، مسرور، مشعوف متضاد شاد : اندوهگین، مغموم

شاد

شاد باد

شاد دل

<hr> مترادف شاداب : آبدار، پرآب، باطراوت، تروتازه، خرم، شادمان <hr> متضاد شاداب : پژمرده

مترادف شاداب : آبدار، پرآب، باطراوت، تروتازه، خرم، شادمان متضاد شاداب : پژمرده

شاداب

<hr> مترادف شادابی : آبداری، تازگی، خرمی، طراوت <hr> متضاد شادابی : پژمردگی

مترادف شادابی : آبداری، تازگی، خرمی، طراوت متضاد شادابی : پژمردگی

شادابی

<hr> مترادف شادان : خرم، خندان، خوشرو، شادمان، مسرور، مشعوف <hr> متضاد شادان : غمگین، غمناک

مترادف شادان : خرم، خندان، خوشرو، شادمان، مسرور، مشعوف متضاد شادان : غمگین، غمناک

شادان

شادانج

شادانی

شادباد

<hr> مترادف شادباش : تبریک، تهنیت، مبارکباد، شاباش <hr> متضاد شادباش : تسلیت

مترادف شادباش : تبریک، تهنیت، مبارکباد، شاباش متضاد شادباش : تسلیت

واژه های حرف "ش" - فرهنگ عمید