فرهنگستان زبان و ادب

م ب ک

مؤسسۀ الکترونیکی

مؤلف همکار

مؤلفه بردار

مؤلفه فضا

مؤلفه های گشت

مؤلفۀ توانی

مؤلفۀ حصول اطمینان

مؤلفۀ غیرفعال

مؤلفۀ فعال

مؤلفۀ مسیر

مؤلفۀ وردایی

<hr> مترادف ماءالشعیر : آب جو <hr> برابر پارسی : آبجو

مترادف ماءالشعیر : آب جو برابر پارسی : آبجو

ماءالشعیر

<hr> مترادف مات : حیران، شگفت زده، گیج، متعجب، حیرت زده، مبهوت، تیره، تار، رنگ پریده، رنگ رفته، کبود، کدر، شهمات | صدها، صدگان، مائه ها

مترادف مات : حیران، شگفت زده، گیج، متعجب، حیرت زده، مبهوت، تیره، تار، رنگ پریده، رنگ رفته، کبود، کدر، شهمات | صدها، صدگان، مائه ها

مات

مات کننده

<hr> مترادف ماتریس : آرایه، قالب

مترادف ماتریس : آرایه، قالب

ماتریس

ماتریس افزوده

ماتریس الحاقی

ماتریس تاثیر متقابل

ماتریس ترانهاده

ماتریس جای گشت

ماتریس زبرقطری

ماتریس زبرقطری یکه

ماتریس صفر

ماتریس متقارن

ماتریس مجاورت

ماتریس معین مثبت

ماتریس معین منفی

ماتریس نامتقارن

ماتریس همانی

ماتریس همبستگی

ماتریس همراه

ماتریس وردایی ـ هم وردایی

ماتریس وقوع

ماتریس پادمتقارن

ماتریس پوچ توان

ماتریس یکانی

<hr> مترادف ماخذ : منابع، منبع ها، ماخذها، مراجع، کتاب شناسی | منبع، منشا، اصل، مرجع، مبنا <hr> برابر پارسی : ( مآخذ ) بنمایگان | ( مأخذ ) سرچشمه، ریشه، بن، خاستگاه | بن، بنمایه، ریشه، سرچشمه

مترادف ماخذ : منابع، منبع ها، ماخذها، مراجع، کتاب شناسی | منبع، منشا، اصل، مرجع، مبنا برابر پارسی : ( مآخذ ) بنمایگان | ( مأخذ ) سرچشمه، ریشه، بن، خاستگاه | بن، بنمایه، ریشه، سرچشمه

ماخذ

ماد

<hr> مترادف مادر : ام، مام، مامان، ننه، والده ، اصل، ریشه، باعث، منشا، جرثومه <hr> متضاد مادر : پدر، اب، ابوی

مترادف مادر : ام، مام، مامان، ننه، والده ، اصل، ریشه، باعث، منشا، جرثومه متضاد مادر : پدر، اب، ابوی

واژه های حرف "م" - فرهنگستان زبان و ادب