فرهنگستان زبان و ادب

گاروم زنگی

<hr> مترادف گاری : ارابه، درشکه، کالسکه <hr> برابر پارسی : چهارچرخه، گردونه

مترادف گاری : ارابه، درشکه، کالسکه برابر پارسی : چهارچرخه، گردونه

گاری

گاری چوب کش

<hr> مترادف گاز : دندان، نیش، کلبتین، گازانبر، علف، بخار <hr> برابر پارسی : گارس، تورک

مترادف گاز : دندان، نیش، کلبتین، گازانبر، علف، بخار برابر پارسی : گارس، تورک

گاز

گاز ارمانی

گاز اشک اور

گاز بی اثر

گاز تک اتمی

گاز حقیقی

گاز دودکش

گاز دی الکتریکی

گاز شدن

گاز طبیعی فشرده

گاز طبیعی مایع

گاز طبیعی همراه ـ حل شده

گاز فشرده

گاز مایع

گاز میان ستاره ای

گاز نادر

گاز نجیب

گاز نفت

گاز نفت مایع

گاز همراه

گاز کامل

گاز یونیده

گازبر

گازشوی ونتوری

گازفشاری بافه

گازفشاری کابل

گازهای اتشفشانی

گازهای گلخانه ای

گالوانومتر

گالوانی پا

<hr> مترادف گام : پا، خطوه، قدم، مشی، افسار، دهنه، لجام، لگام

مترادف گام : پا، خطوه، قدم، مشی، افسار، دهنه، لجام، لگام

گام

گام استقرا

گام اضافی

گام اهنگ

گام بمباران

گام ترمزگیری

گام تمام پرده

گام جمعی

گام ریزپرده ای

گام های هم پایه

گانیمد

<hr> مترادف گاه : فصل، موسم، وقت، زود، تخت، سریر، کرسی، جا، مقام، مکان، آواز، آهنگ

مترادف گاه : فصل، موسم، وقت، زود، تخت، سریر، کرسی، جا، مقام، مکان، آواز، آهنگ

گاه

گاه تاریک

گاه روشن

گاه سنگ

واژه های حرف "گ" - فرهنگستان زبان و ادب