صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ه" - اصطلاحات
هارت وپورت یا هارت وهورت کردن
هالو گیر اوردن
هاگیر واگیر
هتک یا هتک وپتک یا هتک وهوتک خود را پاره کردن
هر ان کس که دندان دهد نان دهد
هر جای دزد زده تا چهل روز امنه
هر را از بر نشناختن یا تشخیص ندادن
هر رفتی امدی دارد
هر روز سازی زدن
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
هر سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند
هر سربالایی سرازیری داره
هر سری یک عقلی داره
هر چه از دوست رسد نیکوست
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
هر چه را منع کردم بر سرم امد
هر چه رشته بودم پنبه شد
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
هر چه پیش اید خوش اید
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
هر کس اب قلبش را می خورد
هر کس تنها به قاضی رود راضی برگردد
هر کسی را به هر کاری ساختند مهر ان را در دلش انداختند
هر که بامش بیش برفش بیشتر
هر که گوش می خواد گوشوارشم باید بخواد
هر کی به فکر خویشه کویه به فکر ریشه
هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم می نشینه
هر کی خوابه روزیش به ابه
هر کی هر کی
هر گردویی گرده لما هر گردی گردو نیست
هر گلی یک بویی داره
هردمبیل
هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد
هرکی هرکی یا هرکه هرکه
هشتش گرو نهش است
هفت تا جون داره
هفت تا دختر کور و کچل داشته باشه یک شبه شوهر می ده
هفت خط بودن
هفت ماهه به دنیا امده
هلو برو تو گلو
هم از اخور هم از توبره خوردن
هم از توبره می خوره هم از اخور
هم خدا را می خواهد هم خرما را
هم فاله هم تماشا
همان اشی و همان کاسه
همسانه
همسایه ها یاری کنید تا من شوهر درای کنم
همه را برق می گیره ما را چراغ نفتی
بیشتر