صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ک" - اصطلاحات
کاتولیک تر از پاپ
کار از محکم کاری عیب نمی کند
کار بجای باریک رسیدن
کار به جای یا جاهای باریک رسیدن یا کشیدن
کار بیخ پیدا کردن
کار حضرت فیل
کار حضرت فیل بودن
کار دست خود دادن
کار دست خود یا کسی دادن
کار را باید داد دست کاردان
کار را که کرد انکه تمام کرد
کار نشد ندارد
کار نیکو کردن از پر کردن است
کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن
کار و بارش چاق بودن
کار یک شاهی صنار نیست
کار یکبار اتفاق می افتد
کارد بزنی خونش در نمی اید
کارد به استخوان رسیدن
کارد به استخوان کسی رسیدن
کارش چیه بوق می زنه بخیه به اب دوغ می زنه
کارها نیکو شود اما به صبر
کاری بکن بهر ثواب نه سیخ بسوزد نه کباب
کاری کرد کارستان
کاری که چشم می کنه ابرو نمی کنه
کاسب
کاسبی کاه سابی است
کاسه از اش گرمتر
کاسه ای زیر نیم کاسه است
کاسه ای زیر نیم کاسه بودن
کاسه جایی رود که باز اید قدح
کاسه داغ تر از اش
کاسه همان کاسه است و اش همان اش
کاسه و کوزه را سرکسی شکستن
کاسه و کوزه کسی را بهم زدن
کاسه چه کنم در دست داشتن
کاسه کوزه را به هم زدن
کاسه کوزه ها سر کسی شکستن
کاسه کوزه ها یا کاسه کوزه ی چیزی را سر کسی شکستن
کاسه ی داغ تر یا گرم تر از اش
کاسه ی صبر کسی لب ریزشدن
کاش دوقلو بودی
کاش پاهایم شکسته بود
کاشف به عمل امدن
کافر همه را به کیش خود پندارد
کاهگل لقد نمی کنم
کاچی به از هیچی
کاکتوس
بیشتر