جملات نمونه

<hr> برابر پارسی : زام گتیک

ژئوفیزیک

ژاد

<hr> مترادف ژاژخایی : بیهوده گویی، هرزه درایی، یاوه درایی، یاوه سرایی

مترادف ژاژخایی : بیهوده گویی، هرزه درایی، یاوه درایی، یاوه سرایی

ژاژخایی

ژاکت

<hr> مترادف ژتون : بن، کوپن <hr> برابر پارسی : پولک، تنوک

مترادف ژتون : بن، کوپن برابر پارسی : پولک، تنوک

ژتون

<hr> مترادف ژرف : عمق دار، عمیق، گود، نغول

مترادف ژرف : عمق دار، عمیق، گود، نغول

ژرف

ژرف اندیشی

ژرف نگری

<hr> مترادف ژرفا : ژرفنا، عمق، قعر، گودی، غور، کنه

مترادف ژرفا : ژرفنا، عمق، قعر، گودی، غور، کنه

ژرفا

ژرفاسنج

ژرفاسنجی

ژست گرفتن

<hr> برابر پارسی : دیرزندک

ژلاتین

<hr> مترادف ژله : لرزانک <hr> برابر پارسی : لرزانک

مترادف ژله : لرزانک برابر پارسی : لرزانک

ژله

<hr> برابر پارسی : زَگ

ژن

<hr> مترادف ژن شناسی : ژنتیک

مترادف ژن شناسی : ژنتیک

ژن شناسی

<hr> مترادف ژند : پاره، خرقه، کهنه، آتش زنه، چخماق

مترادف ژند : پاره، خرقه، کهنه، آتش زنه، چخماق

ژند

<hr> مترادف ژنده : پاره، پاره پوره، پوسیده، خرقه، خلق، غاز، فرسوده، کهنه، مندرس

مترادف ژنده : پاره، پاره پوره، پوسیده، خرقه، خلق، غاز، فرسوده، کهنه، مندرس

ژنده

ژنریک

<hr> مترادف ژورنال : روزنامه، مجله، مجله مد <hr> برابر پارسی : روزنامه

مترادف ژورنال : روزنامه، مجله، مجله مد برابر پارسی : روزنامه

ژورنال

<hr> مترادف ژولیده : آشفته، پریشان، درهم، کالیده <hr> متضاد ژولیده : بسامان، مرتب

مترادف ژولیده : آشفته، پریشان، درهم، کالیده متضاد ژولیده : بسامان، مرتب

ژولیده

<hr> مترادف ژولیدگی : آشفتگی، پریشی، شوریدگی

مترادف ژولیدگی : آشفتگی، پریشی، شوریدگی

ژولیدگی

<hr> مترادف ژیان : خشمگین، دمان، غضبناک، درنده، سبع

مترادف ژیان : خشمگین، دمان، غضبناک، درنده، سبع

واژه های حرف "ژ" - جملات نمونه