جملات نمونه

<hr> (عدد نویسی رومی) ده، (کسانی که نمی توانستند نام خود را امضا کنند) ضربدر، (در پایین نامه ها) نشان بوسه، نشان مجهول، نشان گم، (امریکا - رده بندی فیلم های سینما) ورود اشخاص زیر هفده سال ممنوع است، (نشان اندازه نمایی) در، (با نوشتن x یا ضربدر جلو چیزی آن را)، مشخص کردن، برگزیدن، حذف کردن، زدن، (ریاضی)، مجهول، نادانسته، گم (معمولا مجهول اول x و مجهول دوم y است)، متغیر، جزان، ورتناک، رجوع شود به: abscissa، حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی

(عدد نویسی رومی) ده، (کسانی که نمی توانستند نام خود را امضا کنند) ضربدر، (در پایین نامه ها) نشان بوسه، نشان مجهول، نشان گم، (امریکا - رده بندی فیلم های سینما) ورود اشخاص زیر هفده سال ممنوع است، (نشان اندازه نمایی) در، (با نوشتن x یا ضربدر جلو چیزی آن را)، مشخص کردن، برگزیدن، حذف کردن، زدن، (ریاضی)، 

<hr> (زادشناسی - یکی از کروموزوم های جنسی) فامتن ایکس، کروموزوم ایکس

(زادشناسی - یکی از کروموزوم های جنسی) فامتن ایکس، کروموزوم ایکس

x chromosome

<hr> اشعه ی مجهول، پرتو ایکس، اشعه ی رونتگن، ایکس پرتو، (با اشعه ی ایکس) عکس، دستگاه عکس برداری (با اشعه ی مجهول)، وابسته به پرتو ایکس، اشعه مجهول، اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن، عکسبرداری با اشعه ایکس

اشعه ی مجهول، پرتو ایکس، اشعه ی رونتگن، ایکس پرتو، (با اشعه ی ایکس) عکس، دستگاه عکس برداری (با اشعه ی مجهول)، وابسته به پرتو ایکس، اشعه مجهول، اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن، عکسبرداری با اشعه ایکس

x ray

xanax

<hr> (ملح یا استر اسید زانتیک) زانتات

(ملح یا استر اسید زانتیک) زانتات

xanthate

<hr> معنی : صفراوی، مایل به زردی، گزانتیک <hr> معانی دیگر : زرد رنگ

معنی : صفراوی، مایل به زردی، گزانتیک معانی دیگر : زرد رنگ

xanthic

<hr> (شیمی) زانتاین (c5h4n4o2)

xanthine

<hr> (رنگیزه ی زرد و بلورین به فرمول c40h56o2 که در گیاهان یافت می شود) زانتوفیل، زردینه، ماده زرد رنگ برگ، زردی برگ

(رنگیزه ی زرد و بلورین به فرمول c40h56o2 که در گیاهان یافت می شود) زانتوفیل، زردینه، ماده زرد رنگ برگ، زردی برگ

xanthophyll

<hr> گزاویه ی مقدس (1506-52 میلادی)

گزاویه ی مقدس (1506-52 میلادی)

xavier

<hr> (شیمی) نشان زنون (xenon)، گزنون

(شیمی) نشان زنون (xenon)، گزنون

<hr> (پیوند پوست یا اندام و غیره از یک گونه به گونه دیگر) بیگانه پیوند، انیر پیوند، پیوند خارجی، پیوند غیر خودی (heterograft هم می گویند)

(پیوند پوست یا اندام و غیره از یک گونه به گونه دیگر) بیگانه پیوند، انیر پیوند، پیوند خارجی، پیوند غیر خودی (heterograft هم می گویند)

xenograft

<hr> (تکه سنگ که با سنگ آذرینی که آن را احاطه کرده است فرق دارد) انیر سنگ، بیگانه سنگ

(تکه سنگ که با سنگ آذرینی که آن را احاطه کرده است فرق دارد) انیر سنگ، بیگانه سنگ

xenolith

<hr> معنی : گزنون، نوعی گاز بیاثر <hr> معانی دیگر : (شیمی) زنون، گزنون (عنصر گاز مانند و سنگین و بی رنگ که به مقدار بسیار کم در هوا وجود دارد - نشان: xe، وزن اتمی: 131/30، شماره ی اتمی: 54، چگالی: 5/887 g/l، نقطه ی گداز: -111/9 درجه سانتیگراد، نقطه ی جوش: -107/1 درجه سانتیگراد)

معنی : گزنون، نوعی گاز بیاثر معانی دیگر : (شیمی) زنون، گزنون (عنصر گاز مانند و سنگین و بی رنگ که به مقدار بسیار کم در هوا وجود دارد - نشان: xe، وزن اتمی: 131/30، شماره ی اتمی: 54، چگالی: 5/887 g/l، نقطه ی گداز: -111/9 درجه سانتیگراد، نقطه ی جوش: -107/1 درجه سانتیگراد)

xenon

<hr> معنی : بیگانه ترسی، بیم از بیگانه <hr> معانی دیگر : بیگانه هراسی، انیر هراسی، اجنبی ترسی

معنی : بیگانه ترسی، بیم از بیگانه معانی دیگر : بیگانه هراسی، انیر هراسی، اجنبی ترسی

xenophobia

xenophobic

xenotransplantation

<hr> دارای یا وابسته به هوای خشک و صحرایی، صحرایی، بری، خشک

دارای یا وابسته به هوای خشک و صحرایی، صحرایی، بری، خشک

xeric

xeroderma

<hr> xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographic

<hr> زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerography

<hr> (خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

(خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

xerophthalmia

<hr> (پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

(پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

xerosis

xerostomia

<hr> (نام بازرگانی ماشین نسخه برداری)، زیراکس

(نام بازرگانی ماشین نسخه برداری)، زیراکس

xerox

<hr> سیاهپوست کوسا (مردم کوسا که در جنوب افریقای جنوبی زندگی می کنند)، زبان کوسا (از زبان های zulu)

سیاهپوست کوسا (مردم کوسا که در جنوب افریقای جنوبی زندگی می کنند)، زبان کوسا (از زبان های zulu)

xhosa

<hr> (نام چهاردهمین حرف الفبای یونانی) زی، رودخانه ی شی (در جنوب چین)

(نام چهاردهمین حرف الفبای یونانی) زی، رودخانه ی شی (در جنوب چین)

<hr> (کالبدشناسی - جانورشناسی) خنجری، خنجرسان (ensiform هم می گویند)

(کالبدشناسی - جانورشناسی) خنجری، خنجرسان (ensiform هم می گویند)

xiphoid

<hr> (عامیانه) کریسمس، christmas : کریسمس

(عامیانه) کریسمس، christmas : کریسمس

xmas

<hr> آوند چوبی، چوب، بافت چوبی

آوند چوبی، چوب، بافت چوبی

xylem

<hr> (هر یک از سه هیدرو کربن بی رنگ به فرمول c8h10) زیلین

(هر یک از سه هیدرو کربن بی رنگ به فرمول c8h10) زیلین

xylene

<hr> (الکل بلورین که از xylose به دست می آید) زیلیتول

(الکل بلورین که از xylose به دست می آید) زیلیتول

xylitol

xylol

<hr> معنی : سنتور چوبی، زیلوفون <hr> معانی دیگر : (ساز موسیقی پیانو مانند) زیلوفون، گزیلوفون

معنی : سنتور چوبی، زیلوفون معانی دیگر : (ساز موسیقی پیانو مانند) زیلوفون، گزیلوفون

xylophone

<hr> (نوعی pentose بی رنگ و بلورین: c5h10o5) زیلوز، گسیلور، قند متبلور و غیر قابل تخمیر

(نوعی pentose بی رنگ و بلورین: c5h10o5) زیلوز، گسیلور، قند متبلور و غیر قابل تخمیر

واژه های حرف "x" - جملات نمونه