دیکشنری تخصصی

Mbit

Mobius strip

<hr> (عدد نویسی رومی) هزار، (شیمی) برابر است با: meta-، مخفف:، مذکر، کتاب راهنما، متاهل، (فیزیک) جرم، مدول، میانگین، حد وسط، متر، میل، میلیون، دقیقه، ماه، (کانادا) استان مانی توبا، قرون وسطایی، مگا، (شیمی) فلز، سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی، مرتبه دوازدهم یاسیزدهم، هر چیزی بشکل حرف m

(عدد نویسی رومی) هزار، (شیمی) برابر است با: meta-، مخفف:، مذکر، کتاب راهنما، متاهل، (فیزیک) جرم، مدول، میانگین، حد وسط، متر، میل، میلیون، دقیقه، ماه، (کانادا) استان مانی توبا، قرون وسطایی، مگا، (شیمی) فلز، سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی، مرتبه دوازدهم یاسیزدهم، هر چیزی بشکل حرف m

m 24

<hr> (نام گروهی از بومیان افریقای باختری) ماندا، زبان ماندا (شاخه ای از زبان های niger-congo)، وابسته به زبان و فرهنگ مردم ماندا

(نام گروهی از بومیان افریقای باختری) ماندا، زبان ماندا (شاخه ای از زبان های niger-congo)، وابسته به زبان و فرهنگ مردم ماندا

m and e

m and e track

m boundary

m cycle

m dependence

m derived filter

m derived section

m dimensional point

m estimator

m i v

m or discontinuity

<hr> melting point شیمى : نقطه ذوب، مخفف: نقطه ی گداز، عضو پارلمان، دژبانی، پلیس نظامی، مخفف: نقطهی گداز مخفف: عضو پارلمان مخفف: دژبانی، پلیس نظامی مخفف: پلیس سوار

melting point شیمى : نقطه ذوب، مخفف: نقطه ی گداز، عضو پارلمان، دژبانی، پلیس نظامی، مخفف: نقطهی گداز مخفف: عضو پارلمان مخفف: دژبانی، پلیس نظامی مخفف: پلیس سوار

m r v

m scope

m star

m tuple

m type

m w w statistic

<hr> (عامیانه) مادر، مام، مخفف:، ایالت ماساچوست، مام مخفف: ایالت ماساچوست مخفف: فوق لیسانس علوم انسانی

(عامیانه) مادر، مام، مخفف:، ایالت ماساچوست، مام مخفف: ایالت ماساچوست مخفف: فوق لیسانس علوم انسانی

maar

maar volcano or volcanoes or volcanoes or maar volcanoes

maastrichtian

<hr> (انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: mackintosh، پیشوند: (در نام های خانوادگی) فرزند، - زاده، - پور [macbride]، (خودمانی - درخطاب به پسر یا مرد) آی پسر!، آی آقا!، داداش !، مخفف: (انجیل) مکابی، پیشوندی بمعنی ' فرزند'، (noun) پیشوندی بمعنی ' فرزند'

(انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: mackintosh، پیشوند: (در نام های خانوادگی) فرزند، - زاده، - پور [macbride]، (خودمانی - درخطاب به پسر یا مرد) آی پسر!، آی آقا!، داداش !، مخفف: (انجیل) مکابی، پیشوندی بمعنی ' فرزند'، (noun) پیشوندی بمعنی ' فرزند'

mac innes stretcher

mac laurin expansion

mac os

<hr> معنی : سنگ فرش <hr> معانی دیگر : سنگفرش (کف خیابان و کوچه)، سنگ فرش کردن خیابان

معنی : سنگ فرش معانی دیگر : سنگفرش (کف خیابان و کوچه)، سنگ فرش کردن خیابان

macadam

macadam aggregate

macadam blinding

<hr> معنی : سنگ فرش کردن <hr> معانی دیگر : (جاده و غیره) اسفالت سردکردن، (با آمیزه ای از سنگریزه و ریگ و قیر) فرش کردن

معنی : سنگ فرش کردن معانی دیگر : (جاده و غیره) اسفالت سردکردن، (با آمیزه ای از سنگریزه و ریگ و قیر) فرش کردن

macadamize

macaluba or mudvolcano or mudvolcano

macapp

macaroni pipe

macaroni string

macaulayite

macdonald distribution

macdonald function

macdonaldite

<hr> برنامه اى ترسیمى که براى هنر کامپیوتر : معمارى مهندسى یا نقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهاى گرافیکى طراحى شده است

برنامه اى ترسیمى که براى هنر کامپیوتر : معمارى مهندسى یا نقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهاى گرافیکى طراحى شده است

macdraw

mace utilities

macedonite

<hr> معنی : لاغر کردن، خیساندن، خیس کردن، زجر دادن، ظلم کردن بر <hr> معانی دیگر : خیساندن و نرم کردن، وارفته کردن، خیس خورده کردن، (خوراک را) در دهان خیساندن، (در دستگاه گوارشی) وابردن، خیساندن و فروگشودن، وارفتن، (با خیساندن) خرد کردن، له کردن، (میوه یا سبزیجات) در شراب (و غیره) خیساندن، خیس شدن

معنی : لاغر کردن، خیساندن، خیس کردن، زجر دادن، ظلم کردن بر معانی دیگر : خیساندن و نرم کردن، وارفته کردن، خیس خورده کردن، (خوراک را) در دهان خیساندن، (در دستگاه گوارشی) وابردن، خیساندن و فروگشودن، وارفتن، (با خیساندن) خرد کردن، له کردن، (میوه یا سبزیجات) در شراب (و غیره) خیساندن، خیس شدن

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی