کلمات اختصاری

h c l

<hr> مخفف : فشار قوی (برق)،ولتاژ زیاد

مخفف : فشار قوی (برق)،ولتاژ زیاد

<hr> معنی : اهان گفتن، علامت تعجب، ها <hr> معانی دیگر : (حرف ندا حاکی از شگفتی یا خشم یا پیروزی و غیره) ها!، مخفف: (شیمی) نشان هانیم، مخفف: هکتار، مخفف: (لاتین) در این سال، امسال، علامت تعجب

معنی : اهان گفتن، علامت تعجب، ها معانی دیگر : (حرف ندا حاکی از شگفتی یا خشم یا پیروزی و غیره) ها!، مخفف: (شیمی) نشان هانیم، مخفف: هکتار، مخفف: (لاتین) در این سال، امسال، علامت تعجب

haarp

haccp

harps

<hr> سوم شخص مفرد در زمان حال از فعل: have، دارد

سوم شخص مفرد در زمان حال از فعل: have، دارد

hawt

<hr> معنی : تخت خواب، صبحانه و شام <hr> معانی دیگر : مخفف: (فوتبال) هافبک،بازیکن خط میانی

معنی : تخت خواب، صبحانه و شام معانی دیگر : مخفف: (فوتبال) هافبک،بازیکن خط میانی

<hr> مخفف: (انگلیس) مجلس عوام (h of c هم می گویند)

مخفف: (انگلیس) مجلس عوام (h of c هم می گویند)

<hr> مخفف: اچ سی جی (هورمونی که بودنش در خون نشانه ی آبستنی است)

مخفف: اچ سی جی (هورمونی که بودنش در خون نشانه ی آبستنی است)

<hr> کامپیوتر : hierarchical database management systemsسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبى

کامپیوتر : hierarchical database management systemsسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبى

hdbms

<hr> مخفف:(پزشکی)اچ دی ال (لیپوپروتئین که در از بین بردن کلسترول در بدن نقش اساسی دارد)

مخفف:(پزشکی)اچ دی ال (لیپوپروتئین که در از بین بردن کلسترول در بدن نقش اساسی دارد)

hdmi

hdml

hellads

hepa

<hr> مخفف: (شیمی) نشان هفنیم (hafnium)، نیم، نصف، مخفف: پربسامد، نصف مخفف: پربسامد مخفف: پربسامد، علوم مهندسى : فرکانس بالا الکترونیک : بسامد زیاد

مخفف: (شیمی) نشان هفنیم (hafnium)، نیم، نصف، مخفف: پربسامد، نصف مخفف: پربسامد مخفف: پربسامد، علوم مهندسى : فرکانس بالا الکترونیک : بسامد زیاد

hgpco

hhmi

<hr> مخفف: (امریکا)وزارت بهداری و خدمات رفاهی

مخفف: (امریکا)وزارت بهداری و خدمات رفاهی

<hr> معنی : او را، به او <hr> معانی دیگر : (ضمیر مفعولی سوم شخص مفرد مذکر) به او، مخفف : علیاحضرت، اعلیحضرت همایونی، او را ان مرد را، به او به ان مرد

معنی : او را، به او معانی دیگر : (ضمیر مفعولی سوم شخص مفرد مذکر) به او، مخفف : علیاحضرت، اعلیحضرت همایونی، او را ان مرد را، به او به ان مرد

hiperman

<hr> کامپیوتر : hierarchy plus input process output

کامپیوتر : hierarchy plus input process output

hipo

hippa

<hr> معنی : خودمانی، مال او، ... او، برای او، مال انمرد، ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر <hr> معانی دیگر : (ضمیر و صفت ملکی سوم شخص مفرد مذکر) مال او، -ش، (h بزرگ) مال خدا، مال عیسی، مال او مرد

معنی : خودمانی، مال او، ... او، برای او، مال انمرد، ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر معانی دیگر : (ضمیر و صفت ملکی سوم شخص مفرد مذکر) مال او، -ش، (h بزرگ) مال خدا، مال عیسی، مال او مرد

<hr> (مخفف : human immunodeficiency virus) اچ آی وی (ویروس بیماری ایدز)

(مخفف : human immunodeficiency virus) اچ آی وی (ویروس بیماری ایدز)

<hr> کامپیوتر : hong kong computer society

کامپیوتر : hong kong computer society

hkcs

<hr> مخفف : هکتومتر، مخفف : علیا (یا اعلی) حضرت

مخفف : هکتومتر، مخفف : علیا (یا اعلی) حضرت

واژه های حرف "h" - کلمات اختصاری