گویش بختیاری

را

را آهِن

راس آویدَن

راس راس کُنى

راق

راهَتى

<hr> مترادف رسومات : حقوق، عوارض، خمخانه، میخانه، میکده

مترادف رسومات : حقوق، عوارض، خمخانه، میخانه، میکده

رسومات

رسوَیى

رقس

رقس دو دِسماله

رقس لیلانه

رقسِ سه پا

رقسِ چوپّى

رم رمو

رو دُم

<hr> مترادف روا : جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول <hr> متضاد روا : ناروا <hr> برابر پارسی : رواگ

مترادف روا : جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول متضاد روا : ناروا برابر پارسی : رواگ

روا

روا بازى

روا سیا

<hr> مترادف رود : جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر، جگربند، جگرپاره، فرزند، کودک، ساز

مترادف رود : جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر، جگربند، جگرپاره، فرزند، کودک، ساز

رود

روزهدار

روزونَه

روزیک

رون

رون بُریدَه

روهى

رووقن

رووقن بادخورده

روپ

رى

رى اسبید

رى اوو بخن

رى بُرّى

رى بُرّى کِردن

رى دِل کِردن

رى ریاتى

رى نُما

رى وَنّه

رىشور / ریشوره

رَ

رَ رَاِى

رَخت

رَزَّه

رَسُنَّن

رَسیدَن

رَفتن

رَفَه

رَم

رَم خُدا

واژه های حرف "ر" - گویش بختیاری