صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ت" - گویش اصفهانی
تا به امروز (/ الان ) ده بار به مشهد رفتهام.
تاباند
تاباندن نور
تاببازی
تابستان
تابستان گرمترین فصل سال است (/ در تابستان گرما بیش از فصل های دیگر است).
تابهنانپزی
تابوت
تابید
تابیدن
تاج خروس
تاجریزی
تار مو
تاریک
تازه
تازه خوابیده بودم که مرا صدا کردی .
تاق (تاک)
تاوان
تاول
تایید
تب
تب و لرز
تب نوبه (مالاریا)
تباه شدن
تبخال
تبر
تجربه
تخت
تخت گیوه
تخته
تختهسنگ
تخم (بذر)
تخم مرغ
تخم پرنده
تخمشربتی
تراخم
ترازو
ترب
ترس
ترساند
ترساندن
ترسو
ترسید
ترسیدن
ترش
ترشکردن معده
ترشی
ترنجبین
بیشتر