صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ش" - گویش اصفهانی
شاخ
شاخه
شاخک
شادی
شاش
شال
شالوده (پی)
شام
شانزده
شانه
شانهبهسر
شانهقالیبافی
شاهتره
شاهین
شاید این کتاب (= معرفه) را داشته باشم .
شب
شب چهاردهم
شبپره
شبدر
شبنم
شتر
شترملخ
شته
شجاع
شد
شدن
شربت
شست
شستن
شش
ششصد
شعله
شغال
شفتالو
شقیقه
شل
شلغم
شلوار
شلوغ
شلید
شلیدن
شما
شما در تابستان میوه بیشتر میخرید یا در زمستان؟
شما دوستان زیادی دارید، مگر نه؟
شما نمی توانید (/ تیغتان نمی برد/ ازتان بر نمی آید) این کار را بکنید.
شما که این را میدانید، چرا عمل نمیکنید؟
شمرد
شمردن
بیشتر