صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
ب
ب ب
ب ب کردن
ب ب کردن (کودکان بی زبان)
ب-Aوش
با
با (صدای بره یا بز)
با (قدیمی)
با آب بازی کردن
با آب و تاب
با آب و تاب نوشتن
با آب و تاب گفتن
با آب و تاب گویی
با آجر ساختن
با آجر فرش کردن
با آخ و واخ گفتن
با آرامش
با آرامی
با آرنج زدن به
با آرنج زنی
با آزادی
با آسانگیری
با آسودگی
با آسودگی و سرعت آمدن
با آسودگی و سرعت رفتن
با آشفتگی
با آن
با آنکه
با آنکه (قدیمی)
با آهستگی حرکت کردن
با ابتکار
با ابرام
با ابروهای در هم نگاه کردن
با ابهت
با اتوبوس بردن
با اجازه
با احترام
با احترام و تکریم
با احتیاط
با احتیاط بیان کردن
با احساس
با احساس غربت
با احساسات
با احساسات آمیختن
با احساسات بیان کردن
با اخم نگاه کردن
با اخم و تخم
با ادا و اطوار
بیشتر