Balaena mysticetus

Balaenoptera musculus

Balaenoptera physalus

Basia

Bayer

Berberidaceae

Berberis

Berberis vulgaris

Bignoniaceae

Bombyx mori

Boraginaceae

Borago

Bos grunniens

Bos primigenius

Boswellia

Branchiopoda

Brassica juncea

Brassica rapa

Brassicaceae

Bruneian

Bryophyta

Buckminster Fuller

Bundesbank

Burhinus oedicnemus

Buxaceae

Buxus

<hr> مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

b and b

b and e

b c e

b f w

<hr> (زمین شناسی) افق یا لایه ی بی (لایه ی دوم زمین که مواد رسوب شده از لایه ی اول در آن متمرکز است) (رجوع شود به: abc soil)

(زمین شناسی) افق یا لایه ی بی (لایه ی دوم زمین که مواد رسوب شده از لایه ی اول در آن متمرکز است) (رجوع شود به: abc soil)

b horizon

b magnitude

b movie

b nonenzymatic browning

<hr> b|l or b|l مخفف: بارنامه

b or l

b pillar

b punched tieplate

b staging

b t dubs

b ush sleeve

b y signal b y

b your own a

<hr> مخفف: (شیمی) نشان باریم، لیسانس علوم انسانی (.b.a هم می نویسند)، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع کردن، (اسطوره ی مصر باستان) روح (که نماد آن پرنده ای است با سر انسان)، بع بع گوسفند، مثل گوسفند صدا کردن

مخفف: (شیمی) نشان باریم، لیسانس علوم انسانی (.b.a هم می نویسند)، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع کردن، (اسطوره ی مصر باستان) روح (که نماد آن پرنده ای است با سر انسان)، بع بع گوسفند، مثل گوسفند صدا کردن

<hr> معنی : بع بع، بعبع، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن <hr> معانی دیگر : (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع گوسفند

معنی : بع بع، بعبع، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن معانی دیگر : (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع گوسفند

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "b" - پیشنهاد کاربران