هبک

<hr> مترادف هتاک : بددهان، پرده در، دریده، رسواگر، فحاش، فضاح، وقیح، هاتک <hr> برابر پارسی : بدزبان، بی شرم، رسواکننده

مترادف هتاک : بددهان، پرده در، دریده، رسواگر، فحاش، فضاح، وقیح، هاتک برابر پارسی : بدزبان، بی شرم، رسواکننده

هتاک

<hr> برابر پارسی : ناسزاگویی

برابر پارسی : ناسزاگویی

هتاکی

هتاکی و نفرین

هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر شده است

<hr> مترادف هجا : سیلاب، مقطع، بدگویی، تمسخر، ذم، قدح، نکوهش، هجو، هزل <hr> برابر پارسی : آواج، واج

مترادف هجا : سیلاب، مقطع، بدگویی، تمسخر، ذم، قدح، نکوهش، هجو، هزل برابر پارسی : آواج، واج

هجا

هجده بیت اول مثنوی مولوی

<hr> مترادف هجران : جدایی، دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر <hr> متضاد هجران : وصال <hr> برابر پارسی : جدایی، دوری

مترادف هجران : جدایی، دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر متضاد هجران : وصال برابر پارسی : جدایی، دوری

هجران

هجران و فراق

<hr> مترادف هجوم : تاخت، تاخت وتاز، تعرض، تک، تهاجم، حمله، مهاجمه، یورش <hr> برابر پارسی : تاخت و تاز، آفند، تازش، تک

مترادف هجوم : تاخت، تاخت وتاز، تعرض، تک، تهاجم، حمله، مهاجمه، یورش برابر پارسی : تاخت و تاز، آفند، تازش، تک

هجوم

هجوم اورنده

<hr> برابر پارسی : رزمیدن

هجوم بردن

هجوم حمله

هجوم ها

هجوم و تاخت و تاز

هجوم و حمله

هجی کردن

هجی کردن حروف

هدایت شدن

هدایت شده

هدایت کردن

هدایت کننده

هدایت کننده یا اندرزگو

هدایتگر و زعیم

هدایتگر و پیشوا

<hr> مترادف هدف : آماج، تیرخور، نشان، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین <hr> برابر پارسی : آرمان، آماج، انگیزه

مترادف هدف : آماج، تیرخور، نشان، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین برابر پارسی : آرمان، آماج، انگیزه

هدف

هدف بزرگ

هدف تیر

هدف تیر اندازی

هدف غایی در اقتصاد و سیاست و جنگ

هدف فوتبال

هدف ها

هدف و قصد

هدف و مقصود

هدف یا مقصود

هدف یا منظور

هدف یا نشانه

<hr> مترادف هدم : انهدام، خرابی، نابودی، ویرانی <hr> متضاد هدم : آبادی

مترادف هدم : انهدام، خرابی، نابودی، ویرانی متضاد هدم : آبادی

هدم

<hr> مترادف هدیه : ارمغان، انعام، پیشکش، تحفه، تعارف، خلعت، رهاورد، سوغات، نثار، هبه، شیربها <hr> برابر پارسی : پیشکش، ارمغان، دهش

مترادف هدیه : ارمغان، انعام، پیشکش، تحفه، تعارف، خلعت، رهاورد، سوغات، نثار، هبه، شیربها برابر پارسی : پیشکش، ارمغان، دهش

واژه های حرف "ه" - جدول کلمات