صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
با بی سیم تلگراف مخابره کردن
با بی نظمی
با بی پروایی
با بیحوصلگی حرف زدن
با بیل برگرداندن
با بیل کندن
با تارپولین پوشاندن
با تازی شکار کردن
با تازیانه دسته کوتاه زدن
با تاکسی رفتن
با تبر جنگ کردن
با تبر قطع کردن یا بریدن
با تبرزین زدن
با تجربه
با تجزیه ازمایش کردن
با تحریر خواندن
با تخفیف فروختن
با تربیت
با ترشرویی
با ترشی مخلوط کردن
با تسمه اویختن
با تسمه بستن
با تشریفات انجام دادن
با تصادم ایجاد صدا کردن
با تصویر نشان دادن
با تعداد زیادتر تفوق یافتن بر
با تعرض و نکوهش گفتن
با تعریف
با تعظیم خارج شدن
با تفصیل شرح دادن
با تلمبه باد کردن
با تلمبه خالی کردن
با تله گرفتن
با تمام فشار
با تمثال نمایش دادن
با تناقض
با تنبلی حرکت کردن
با تنبلی و سنگینی حرکت کردن
با تندی
با تنگ بستن
با تنگ محکم کردن
با تهدید از کسی چیزی طلبیدن
با تهدید سخن گفتن
با تهور
با تهور مبادرت کردن
با توجه به
با توجه به اینکه
با تور ماهی گرفتن
بیشتر